خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
کلينتون: صهيونيست های آمريکا! به من رأی دهيد تا ايران را از تاريخ و جغرافيای جهان، حذف کنم!
 
 
برگردان: محمد علی اصفهانی
 

آيا هر فرمانروايی در آمريکا
که رؤيای شيرين رياست جمهوری را به سر دارد
بايد ما را
کشتار کند؟
نزار قبانی (۱)
 
همين دو هفته پيش، وزير «زيرساخت های ملی» اسراييل، با وقاحتی که تنها از دولت نژاد پرست، بنيادگرا، قاتل و هولوکاست در پی هولوکاست آفرين اسراييل بر می آيد، ملّت ايران را به نابودی کامل و پاک کردن نام کشورشان از نقشه ی جغرافيا تهديد کرد.
آن هايی که تکرار ابلهانه ی يک حرف خمينی را به وسيله ی احمدی نژاد در يک سمينار دانش آموزی، در چند سال پيش (۲) دستاويزی برای اثبات جان نثاری و اخلاص خود در خدمتگزاری به آريل شارون، و التماس دعا از محضر او برای تسريع تجاوز به ايران قرار داده بودند، و در همه جای جهان زير دو پرچم در کنار هم قرار داده شده ی ايران و اسراييل، آکسيون و تظاهرات و گريه و زاری و واويلا به راه اندانداخته بودند، اين بار، نه تنها سخنی نگفتند بلکه دهانشان هم به طمع تکه استخوانی موهوم آب افتاد.
اپوزيسيون سالم ايران نيز، موضوع را آنچنان سرسری گرفت که گويا آقای وزير دولت اولمرت خواسته است مزاح کند.
پس، جای تعجبی نبود که هيلاری خانم هم پيش خود بگويد که مگر من از که کمترم که نخواهم ايران را با تمام مردم آن و تمام تاريخ و جغرافيای آن، برای کسب آرای صهيونيست ها و صهيونيست ـ مسيحی های آمريکا از صفحه ی روزگار محو کنم. و گفت آنچه را که گفت. و خورد آنچه را که خورد.

در فکر بودم که چيزی بنويسم. دستکم هجويه يی و دشنامی. اما مطلب بسيار شسته و رفته يی که Joe Kay در بيست و چهارم آوريل، در «جهان سوسياليست» نوشت کار مرا راحت کرد.
گفتم که فارسی شده ی همان را در اين جا بياورم، با تأکيد بر سه نکته:
۱ ـ خامنه ای ها و احمدی نژاد ها و کوفت ها و زهر مار ها رفتنی هستند؛ و به دست پرتوان مردم ايران جارو و پارو و لت و پار خواهند شد. اما ايران، خامنه ای و احمدی نژاد و کوفت و زهر مار نيست. و بايد بماند. پايدار و استوار و سربلند.
و اين ـ بگذار با خودمان صادق باشيم ـ با رخوتی که ما را اندک اندک، و در گذار زمان، به خود مبتلا کرده است، ميسر نيست. رخوتی که نمونه اش را در برخورد، یعنی در عدم برخورد، با همين ژاژخايی های اخير اسراييل و هيلاری کلينتون ديديم.

۲ ـ تنها آن هايی که به نيروی مردم باور ندارند، و يا مورد نفرت مردمند هستند که چهل و هشت ساعت از بيست و چهار ساعت شبانه روزشان را مصروف همنوايی با ارکستر حکومت ملايان ـ البته از آن طرف شيپور اينان و در جهت ظاهراً صد در صد معکوس ـ در بزرگنمايی قدرت متزلزل آخوند ها و خطر تسخير قريب الوقوع جهان به وسيله ی «رژيم تروريستی ولی فقيه» مانده در گل می کنند؛ و به طمع خام شکستن تغاری و ريخته شدن ماستی برای ليسيدن، آماده ی تن دادن به هر نکبت قابل تصور و غير قابل تصوری هستند.

۳ ـ ابلهانه تر از اين، سخنی نيست که گفته شود مقابله با نيات شوم امپرياليسم، انحراف از مبارزه است؛ و دفاع عينی و عملی از تجاوز به ايران، مبارزه.
ابلهانی هستند که اين را می گويند. امّا آنانی که به طور فعال می کوشند تا اين سخن سخيف را ترويج کنند، الزاماً ـ در اين زمينه ی خاص البته ـ ابله نيستند...خائنند و مردمفروش. خيلی ساده و راحت.
 
ششم ارديبهشت ۱۳۸۷
۲۵ آوريل ۲۰۰۸
 
کانديدای دموکرات، هيلاری کلينتون، ضمانت سپرده است که ايران را از صفحه ی روزگار محو و نابود سازد اگر اين کشور به اسراييل حمله کند.
و اين، نشانه يی است از تصعيد واضح و روشن تهديدات عليه ايران و تمامی آحاد ملت آن.
کلينتون اين ضمانت خود را در همان روز سه شنبه يی که قرار بود انتخابات مقدماتی در ايالت پنسيلوانيا انجام شود [۲۲ آوريل ـ م] اعلام کرد.

در يک برنامه ی تلويزيون «اِی بی سی» به نام «صبح به خير، آمريکا» از هيلاری کلينتون در باره ی سخن او مبنی بر «پاسخگويی کلان» به ايران در صورت حمله به اسراييل، سؤال شد. و او اين بار نيز، حتّی تندتر و نظامی وار تر از پيش، برای فرموله کردن اين تهديدش عليه ايران، چنين پاسخ داد:
«من می خواهم که ايرانی ها اين را بدانند. اگر من رييس جمهوری شوم، ما [در صورت عدم اطاعت مردم ايران از ما ـ م ] به ايران حمله می کنيم. و من می خواهم به ايرانی ها بفهمانم که بايد با دقت بسيار به جامعه ی خود نگاه کنند. زيرا برنامه ی اتمی آن ها در هر مرحله يی از رشد خود باشد، احتمال اين هست که آن ها در ده سال آينده، امکان يک حمله ی احمقانه به اسراييل را مورد بررسی قرار دهند.» [«استدلال» اين خانم، طبعاً بسيار «محکم» است و جای کوچکترين اعتراضی وجود ندارد؛ و معترضين قطعاً سوء نيت دارند؛ و قصدشان «خريدن وقت برای رژيم» و تبليغ «مماشات» است. اعتراض و انتقاد خوب است اما به شرطی که سوءنيت در کار نباشد. امّا متأسفانه هميشه سوء نيت در کار است ـ م] ما، آنچنان موقعيت و توانی داريم که آن ها را به طور کامل، و به تمامی، از عالم هستی بزداييم.
 [obliterate کلمه يی است که خانم کلينتون مشخصاً در اين مورد به کار برده است ـ م]

سناريويی که کلينتون در مورد ضرورت مراقب حمله ی ايران به اسراييل بودن تهيه کرده است، در واقعيتِ خود، يک بهانه تراشی از سوی اوست تا او بتواند تصريح کند که مصمم است که از نيروی نظامی کوبنده، از جمله سلاح های اتمی، برای تضمين فرمانروايی آمريکا بر خاورميانه استفاده کند.

انتخاب کلمات به وسيله ی هيلاری کلينتون، پر معناست:
کلمه ی obliterate را فرهنگ لغت انگليسی به انگليسی Merriam اين گونه معنا می کند:
محو و نابود کردن مطلق و کامل؛ و رسانيدن يک چيز، به نقطه يی که آن چيز، ديگر قابل بازشناسايی و يا خطور از ياد و خاطر نباشد. و هيچ نشانه يی و هيچ ردّی از آن باقی نماند.
از طرف ديگر، کلينتون با انتخاب و سنجيدن کلمات خود می خواهد اين معنا را القاء کند که:
ـ اين، ايران و ايرانی ها هستند که بايد در برابر خطر نابودی مطلق قرار بگيرند.
حرف او صريح است و روشن. و اگر بخواهيم معنای واقعی و اصل و جوهر آن را بدانيم: او دارد می گويد که در صورت حمله يی از سوی ايران به اسراييل، من به طور کامل، تمام بود و نبود، و تمام خط و ربط و نشان مردم ايران و تاريخ ايران را نيست و نابود خواهم کرد.
به بيان ديگر: يک نسل کشی تمام عيار در مورد هفتاد و يک ميليون ايرانی.

لازم است تأکيد کنيم که اين حرف های هيلاری کلينتون در کمتر از دوهفته پس از آن ادا شده است که يک مسؤول بلندپايه ی اسراييلی، يعنی بنيامين بن اليزر، وزير «زيرساخت های ملّی» ، اخطاری مشابه همين اخطار، به ايران داده است. او اعلام کرده است که:
«حمله ی ايران به اسراييل، پاسخی سهمگين و پرخشونت در پی خواهد داشت که منجر به انهدام و زدوده شدن کشور ايران خواهد شد.» (۳)

اسراييل، هرگز به صورت رسمی، به داشتن انباری از سلاح های اتمی اعتراف نکرده است. سلاح هايی که تعدادشان امروز به صدها فقره تخمين زده می شود. امّا حالا وزير اسراييلی، به صورت تاکتيکی، از گشودن در های اين انبار در صورت برخورد با ايران سخن می گويد.

سخنان هيلاری کلينتون، خيلی اندک با واکنش انتقادی رسانه های آمريکا رو برو شد. و آنچه اوباما توانست بگويد اين بود که لازم نيست انتظار شنيدن دنگ دنگ و تق و توق سلاح ها را داشته باشيم. ولی او در همان حال، از برخورد «پرقدرت و سريع» با هر حمله ی ايران سخن گفت.

خانم آندريا ميچل، در روز چهارشنبه [۲۳ آوريل] در برنامه يی صبحگاهی در «اِم اِس اِن بی سی» در حضور هيلاری کلينتون، موضع سال گذشته ی او را به او ياد آوری کرد که طی آن او در برابر اين پرسش که توان ايران برای دستيابی به سلاح اتمی تا چه اندازه است، از پاسخ دادن خودداری کرده بود و گفته بود که اين پرسش، يک پرسش «فرضی» است.
آندريا ميچل، از کلينتون پرسيد که چه شده است که او از ديروز تا امروز، تغيير عقيده داده است.
کلينتون پاسخ داد:
امور در خود زمين بازی عوض شده اند!
کلينتون با وجودی که خودش را به ديپلماسی، متعهد می نمايانيد، تأکيد کرد که:
«اين، واضح است که ايرانی ها کوشش می کنند تا وزنه ی خود را در جهان، سنگين کنند. کوچک ترين شکی وجود ندارد که آن ها اگر بتوانند، به تلاش در جهت يافتن راهی برای دستيابی به سلاح اتمی ادامه خواهند داد... آن ها بايد از همين آغاز کار بدانند که اين يک اشتباه بزرگ، خيلی بزرگ، خواهد بود.»
او هيچ گونه تغييری و تعديلی در تهديد خود به نيست و نابود کردن کامل ايران انجام نداد.

حرف های کلينتون، ادامه ی تهديدات او و سناتور باراک اوباما، در هنگام مناظره ی تلويزيونی اين دو باهم در هفته ی پيش است.
وقتی از آن ها سؤال شد که «آيا آمريکا بايد حمله به اسراييل را حمله به آمريکا تلقی کند؟» اوباما وعده داد که با ايران به مذاکره ی مستقيم خواهد پرداخت؛ ولی در عين حال تأکيد کرد که:
«وقتی که موضوع، به مانع شدن ايرانيان از استفاده از سلاح اتمی و يا دستيابی به آن باشد، من هيچ گزينه يی را از نظر دور نمی کنم.»
اوباما افزود:
« اين، بسيار مهم است که ايران بفهمد که حمله به اسراييل، حمله به مطمئن ترين متحد ما در منطقه است؛ و ما امنيت اسراييل را به عنوان امری برترين، تلقی می کنيم.»
او همچنين گفت که آمريکا «در رابطه با هر حمله يی، تصميمات متناسب»، اتخاذ خواهد کرد.

کلينتون از موقعيت، استفاده کرد تا رقيب خود را از سوی راست، مورد حمله قرار دهد.
او متعهد به «پاسخگويی کلان» به ايران شد؛ و گفت که امر «پاسخگويی کلان» به ايران را علاوه بر مورد مربوط به اسراييل، به موارد مشابه در مورد کشور های ديگر منطقه هم تعميم می دهد:
« ما می خواهيم که به ايرانی ها اجازه بدهيم که بدانند ـ بله ـ حمله به اسراييل می تواند باعث پاسخگويی يی کلان از سوی ما شود. امّا حمله به ديگر کشور های منطقه که می خواهند در پناه حفاظ امنيتی باشند و از بلندپروازی های هسته يی دوری کنند، نيز چنين عاقبتی برای ايران خواهد داشت. او در اين رابطه، به طور مشخص از نظام های سلطنتی عربستان سعودی، امارات متحده، و کويت نام برد.
کلينتون با چنين سخنانی، اراده ی خود را بر تشکيل يک پيمان نظامی ميان آمريکا و چندين کشور نيمه فئودالی، و شيوخ نفتی آشکار کرد.
برای هيلاری کلينتون، افزايش دخالت نظامی آمريکا در منطقه تعهدی بزرگ و بنيادين است.
او حتی تا آنجا پيش رفت که خودش را در طرف راست تر از بوش قرار دهد و دستگاه بوش را به باد انتقاد بگيرد که بوش و دستگاه او در «تلاش به منظور قانع کردن جهان به اين که جنگ در منطقه، نه فقط برای رفع خطر از خود ما آمريکايی ها و اسراييل است، بلکه برای رفع خطر از تمام منطقه است، شکست خورده است.»

در آنچه به سياست خارجی آمريکا بر می گردد، تفاوت ماهوی و جوهری ميان کلينتون و اوباما وجود ندارد.
اين هردو، بر ادامه ی اشغال عراق به وسيله ی آمريکا پا می فشرند. اين هردو، از منافع امپرياليسم آمريکا در خاورميانه و در همه ی جهان حمايت می کنند.
امّا با وجود اين، اختلافات تاکتيکی يی در بخش های مختلف حزب دموکرات، در مورد سياست آمريکا در خاورميانه، و در زمينه ی حمايت بی قيد و شرط از اسراييل وجود دارد.

کلينتون، به صورتی روشن و آشکار، سعی می کند که کسانی را که نگران آنند که اوباما در مورد به کار بردن نيروی نظامی در دفاع از اسراييل، زياد تأمّل و ترديد به خرج دهد، به خود جذب کند.
کلينتون، همچنين، تلاش دارد که نظر «اليت» های در قدرت را از اين بابت مطمئن سازد که بسيار بيشتر از اوباما از اربابی و فرمانروايی نظامی آمريکا بر جهان دفاع می کند.
در همين چهارچوب، کلينتون در حال بسط و گسترش دادن مباحثی است که پيش از اين نيز مطرح بودند:
کلينتون تأکيد دارد بر اين که او و مک کين، از تجربه ی لازم برای «فرماندهی کل»، برخوردارند؛ در حالی که اوباما چنين تجربه يی را ندارد.
يک کليپ تلويزيونی کارزار انتخاباتی کلينتون، او را در حالتی نشان می دهد که در ساعت سه بعد از نيمه شب، گوشی تلفن را برداشته است تا به درخواست يک تصميم گيری سريع در مورد آغاز حمله ی نظامی به اينجا يا آنجای جهان پاسخ دهد.

اندکی قبل از انتخابات مقدماتی پنسيلوانيا، هيلاری کلينتون يک آگهی جديد رو کرد که در آن، [پايگاه هوايی] Pearl Harbor (۴) و بن لادن، در کنار اين نقل قول از رييس جمهوری معروف آمريکا از حزب دموکرات، هاری ترومن، نشان داده می شوند:
«شما اگر نمی توانيد گرما را تحمل کنيد، از آشپزخانه، بيرون برويد.»
ترومن يکی از رهبران جهان بوده است که استفاده از سلاح اتمی را در موقعيت بحرانی، جايز می دانسته است. استفاده از سخن او در اين آگهی، احتمالاً به منظور جلب نظر اعتماد نظاميان و سياسيون متمايل به سياست فعلی آمريکاست.
توضيحات وتفسير های کلينتون، افشاگر خيلی چيز هاست. نه فقط در مورد خودش. بلکه در مورد کلّ حزب دموکرات آمريکا در تماميت آن. از جمله اوباما.
هيچ کس در دستگاه اداره کننده ی حزب دموکرات، پيش فرض های پايه يی يی را که تهديد های کلينتون عليه ايران بر آن ها استوارند، مورد اعتراض قرار نمی دهد. پيش فرض هايی که سياست آمريکا در خاورميانه و حالت تهاجمی آن نسبت به ايران را توجيه می کند.
هيچ يک از دو کانديدای حزب دموکرات، به اين موضوع اهميت نمی دهد که سياست تهاجم بی دليل، نه سياست ايران، بلکه سياست آمريکاست که بيش از يک ميليون عراقی را کشته است و چهار ميليون پناهنده ی جديد به وجود آورده است، با اين نيت که کنترل کشور های منطقه را در دست بگيرد.

خطر جنگ با ايران، با چين، با روسيه، و يا با هرکشور ديگر جهان، فقط از طرف حزب جمهوری خواه نيست.
دموکرات ها در همان حالی که می کوشند تا به صورت منتقد جنگ عراق جلوه داده شوند، خودشان نيز همچون جمهوری خواهان، به اين تفاهم در ميان خود رسيده اند که برای پيشبرد کار خود و به سرانجام رسانيدن همان هدفی که جمهوری خواهان، جنگ را برای آن به راه انداخته اند، آن ها نيز در آينده قطعاً مجبور خواهند بود که از نيروی نظامی استفاده کنند.

توضيحات:

٭ تيتر و لينک مقاله:
Hillary Clinton threatens to “obliterate” Iran
www.wsws.org/articles/2008/apr2008/iran-a24.shtml
۱ ـ قسمتی از شعر نزار قبانی که در باره ی قتل عام بزرگ مردم قانا در لبنان در سال ۱۹۹۶ به وسيله ی اسراييل، نوشته بود. ترجمه ی متن کامل اين شعر و توضيحات مربوط به آن:
چهره ی قانا – نزار قبانی:

www.ghoghnoos.org/honar/honarg/honarg01/kabbani_ghana.html

۲ ـ درباره ی آن سخنان احمدی نژاد می توانيد از جمله، به دو مقاله ی زير به ترجمه ی همين قلم، مراجعه کنيد:
بوش می خواهد به ايران حمله کند ـ جان پيلجر:
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/pilger-050207.html
کار ايران، تمام است! ـ ناصرالدّين النّشاشيبی:
www.ghoghnoos.org/honar/tanz/tanz01/kar-iran-tz.html
۳ ـ دو روزنامه ی بزرگ اسراييل، هردو گزارشی منتشر کرده اند مبنی بر اين که اسراييل، اگر لازم باشد، برای منهدم کردن تأسيسات اتمی ايران، به تنهايی به ايران حمله خواهد کرد؛ و باز به نوشته ی خود اين دو روزنامه ی اسراييلی، منطقه را وارد در گیری يی خواهد کرد که در آن، احتمالاً بين ۱۶ تا ۲۸ ميليون ايرانی کشته خواهندشد.
اين گزارش را در همان زمان ترجمه کردم با عنوان «اسراييل، احتمالاً ۱۶ تا ۲۸ ميليون ايرانی را خواهد کشت»:
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/is-16-28m.html
۴ ـ Pearl Harbor که نويسنده در اينجا به آن اشاره کرده است، نام پايگاه دريايی آمريکا در هاوايی است که در هفتم دسامبر ۱۹۴۱ به وسيله ی نيرو های ژاپن مورد حمله قرار گرفت. خطرات جانی و مالی بسياری در اين حمله، به آمريکاييان وارد آمد. و در فردای همين حمله بود که آمريکا با اعلام جنگ به ژاپن، به طور وسيع، در جنگ جهانی دوم درگير شد.

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول