خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
سياستهای جهانی لولا، و  جنگ نومحافظه کاران برزيل با او
 
     
     
فريد مرجايی
   
     

ترجمه: حسن عبدی
 
بسياری از ناظرين بين المللی توافقنامه اخير «برزيل-ايران-ترکيه» را يک سياست موفق چند جانبه گرايانه در صحنه سياست جهانی تعبير کرده اند. استمرار اين سياست چند جانبه گرايی در دنيا، مستلزم آنست که دولتهای تاثير گذاری مانند برزيل و ترکيه برای مدتی در رأس حاکميت کشورهايشان باقی بمانند، گرچه اين دولتها بوسيله نيرو هايی در داخل کشورشان تهديد و مورد چالش قرار می گيرند. از سوی ديگر شاهديم که تشکيلات نومحافظه کاران در اين کشورها خود را با شبکه جهانی نو محافظه کاران مرتبط کرده اند. در اين مقاله ما به تشريح سازماندهی نومحافظه کاران در برزيل می پردازيم.
 
تحت رهبری لوئيس ايناسيو لولا داسيلوا، برزيل با در پيش گرفتن يک سياست خارجی بين المللی پرتحرک به يکی از رهبران منطقه ای آمريکای لاتين تبديل شده است. همچنين نگاهی به پويايی سياسی درونی برزيل نيز مفيد خواهد بود. در طی دوره رياست جمهوری لولا، برزيل رشد اقتصادی چشمگيری داشته است. اما اکنون اين پرسش مطرح است که آيا حزب کارگران او در انتخابات آتی رياست جمهوری در ماه اکتبر همچنان بر سر قدرت باقی خواهد ماند؟
 
برزيل با توليد ناخالص داخلی نزديک به دو تريليون دلار هم اکنون هشتمين اقتصاد بزرگ جهان به شمار می آيد. در حالی که دولت لولا سياست های اجتماعی موثری را در پيش گرفته ولی در عين حال خودش را در نقش بازيگری مهم در امور بين المللی جا انداخته است. بنابر اين چندان جای شگفتی نبود که مجله تايم لولا داسيلوا را بانفوذترين رهبر جهان ناميد. برخلاف بسياری از ديگر ملت های در حال توسعه که در برابر به اصطلاح ضرورت های جهانی شدن تسليم گشته اند، برزيل تحت رهبری لولا راه خودمختاری و استقلال را در پيش گرفته و شرايط تعامل با نظم متغير بين المللی را خود تعيين کرده است.
 
 لولا آموزش سياسی و مهارت های مذاکراتی خود را در جنبش اتحاديه کارگری بهبود و ارتقا داد. او پيش از اين يک کارگر فلزکاری بوده و يکی از انگشتانش را در کارخانه از داده است. در نقش رياست جمهوری، لولا يک سلسله سياست های اجتماعی مبتکرانه ای را طراحی کرده که در اثر آن نابرابری درآمدی در برزيل و در نتيجه فقر و گرسنگی کاهش يافته است؛ که يکی از اين برنامه ها «بولسا دفميليا» نام دارد. اين برنامه حدود ۱۱ ميليون خانواده را تحت پوشش طرح درآمد نقدی قرار می دهد که به کمک آن هزينه های تحصيلی دانش آموزان در مدارس و ساير برنامه های پيشبرد زراعت خانوادگی و آموزش حرفه های فنی تامين می شود. نرخ تاييد سياست های او به ۸۵ درصد رسيده است. او بسياری جوايز بين المللی نظير جايزه صلح نهرو را نيز کسب کرده است. هم اکنون او يکی از قوی ترين نامزدهای کسب جايزه صلح نوبل به شمار می آيد.
 
لولا با بخش خصوصی فعال به عنوان نيروی پيش برنده اقتصاد توازنی برقرار کرده است، اما دولت نقش مهمی را نيز از طريق موسساتی نظير BNDES (Banco Nacional de Desenvolvimento ) که بودجه تامين وام آن بيشتر از بانک جهانی است ايفا می کند.
 
سلسو آموريم در نقش وزير خارجه او عملکرد بسيار موثری در زمينه سياست بين المللی و پيش برد چند جانبه گرايی داشته است؛ او نشان داده که از توانايی به وجود آوردن ائتلاف ها و هدايت طرح های بين المللی برخوردار است. لولا و آموريم در کنار يکديگر در شکل گيری ائتلاف هايی چون BRIC (برزيل، روسيه، هند و چين)، IBSA (هند، برزيل و آفريقای جنوبی) و BRICSAM (برزيل، روسيه، هند، چين، آفريقای جنوبی و مکزيک) نقش موثری داشته اند.
 
برزيل تحت رهبری لولا نيروی محرک شکل گيری نهادهای جديدی مانند UNASUR بوده است، که اين نهاد همه ملت های آمريکای جنوبی را گرد هم آورده تا با ايجاد يک محيط بومی امور خودشان را مستقل از مانورهای ايالات متحده مديريت کنند. همچنين «شورای دفاعی آمريکای جنوبي» به عنوان يک سازمان متحد طراحی شده است تا بديلی را برای «پيمان همدستی متقابل ميان کشورهای آمريکايی» که تحت سلطه ايالات متحده بوده و البته هم اکنون قديمی شده است به وجود آورد. در حالی که OAS (سازمان دولت های آمريکايی) ابزاری برای حفظ هژمونی ايالات متحده بوده است، اما UNASUR صرفا از منظر مستقل آمريکای جنوبی به امور می نگرد. منصفانه است که بگوييم برزيل به تنهايی قادر نبود اين همه موفقيت را بدون هوگو چاوز و حضور فعال ونزوئلا در صحنه – در کنار تمامی ديگر حکومت های سوسيال دموکرات آمريکای لاتين کسب کند. مفهوم چندجانبه گرايی در نظر منطقی و دارای رجحان است، اما در عمل مقاومت در برابر هژمونی و سلطه ايالات متحده کار آسانی نيست.
 
جناح راست سنتی در برزيل با ميراث ديکتاتوری نظامی سال های دهه ۱۹۷۰ (از ۱۹۶۴ تا ۱۹۸۵) مرتبط بود. آنها اگرچه در کنار ايالات متحده و ارتش آمريکا در به وجود آمدن يک کمربند ضد کمونيستی سهيم بودند، اما در عين حال ويژگی بومی و تا حدودی سياست خارجی مستقل داشتند. مشابه ساير ديکتاتوری های نظامی آمريکای لاتين، ژنرال های نظامی برزيل نيز آموزش خود را در «دانشکده کشورهای آمريکايي» (School of Americas) در ايالات متحده می گذراندند. با اين حال حکومت های نظامی برزيل نخستين کشوری بودند که حکومت مستقل آنگولا را در دوره پس از استعمار به رسميت شناختند.
 
موضوعی که پيامد بزرگی دارد اين است که در ده سال گذشته، جناح راست در برزيل با جريان لاتينی – صهيونيستی ترکيب شده است. به عبارت ديگر بخشی از جناح راست و جناح راست ميانه در برزيل دارای مشخصه نومحافظه کار شده و به عنوان شاخه مستقيم نومحافظه کاران آمريکا در برزيل عمل می کنند.
 
«راست جديد»، يا نومحافظه کاران برزيلی، به يکايک آمال و دغدغه های سياست خارجی آمريکا توجه نشان می دهد و از اين نظر جانبداری می کند که برخورداری از يک اتحاد نزديک و بی چون و چرا با کشور آمريکا به نفع برزيل است. آشکار است که اين رويکرد با برخی از روشنفکران محلی در تضاد است چرا که آنها معتقدند برزيل يک ابرقدرت منطقه ای اقتصادی و سياسی بوده و برای کسب جايگاهی مستقل و مورد احترام با اهدافی چند جانبه گرا شايستگی دارد.
 
نظير رفتاری که نومحافظه کاران در هر جای ديگری در پيش می گيرند، آنها نيز برای تحت نفوذ قرار دادن سياست رسانه ها سازمان دهی می کنند. يکی از نومحافظه کاران به نام روپرت موردوک يک امپراتوری رسانه ای در استراليا، انگليس و ايالات متحده به وجود آورده است. اما هنوز تسلط بر روزنامه های برزيلی برای موردوک کار آسانی نبوده است. بنابر اين او با گوستاوو سيزنروس، غول رسانه ای لاتين که پيش از اين دارای بازار رسانه ای بانفوذی در ونزوئلا بوده و به طور طبيعی تنش هايی نيز با هوگو چاوز پيدا کرده، سرمايه گذاری مشترک کرده است.
 
يکی از ستون های عمده نومحافظه کاران در برزيل عبارت از شرکت انتشاراتی بزرگی است که مجله ای را به نام «وژا» منتشر می کند. اين شرکت انتشاراتی اقدام به چاپ همه نوع کتاب می کند و نشريه هفتگی نيز پرآوازه ترين منتقد سياست های لولا در طول سال ها بوده است. اگرچه وژا کوشيده است تصوير يک رسانه ليبرال از خود ارائه کند، اما در سياست هايش بسيار نومحافظه کار بوده است. حکومت لولا سياست های «اقدام مثبت» را در پيش گرفته که هدف از آن عبارت از تقويت و اعتبار بخشيدن به بازماندگان برده های سابق، اقوام بومی و اقليت ها است. اما وژا گفتمانی مخالف با اقدام مثبت و الهيات رهايی بخش دارد. صاحب اين نشريه بانفوذ يک صهيونيست آمريکايی ايتاليايی تبار در برزيل به نام رابرت چيويتا است. انديشمندان ترقی خواه در برزيل تاکيد می کنند که آقای چيويتا به طور کلی بيانگر خصوصيت فرا- ملی و فرا - قاره ای شبکه نومحافظه کاران است.
 
در ايالت باهيا، زنجيره ای از ايستگاه های راديويی وجود دارد که از آنها برنامه های منتقد سياست خارجی لولا پخش می شود. صاحب اين ايستگاه های راديويی ماريو کرپش، يک برزيلی دارای پس زمينه مجاری است. گفته می شود که اين گروه رسانه ای همواره در جانب قدرتمندان قرار دارد، خواه رژيم نظامی باشد، خواه نومحافظه کاران. ايالت باهيا که زمانی پايگاه رژيم نظامی بوده، اکنون دارای يک حکومت ايالتی سوسياليست است.
 
دولت لولا در تلاش بوده که برنامه های توسعه ای را در ساير نقاط کشور به اجرا در آورد. ولی در سابق محور قدرت در برزيل در دو شهر سائو پائولو و ريو دژانيرو متمرکز بوده و بازار رسانه ای آنها اخبار، تحليل و گفتمان قدرت را ارائه می کنند. شبکه رسانه ای گلوبو مديا نت ورک شرکت زنجيره ای عظيمی است که مالکيت ايستگاه های تلويزيونی و روزنامه ها را در سراسر برزيل در اختيار دارد. آنها در سال 1964 از کودتای نظامی حمايت کردند و در تمام طول ۲۰ سال بعدی از مزايای رژيم ديکتاتوری نظامی بهره مند شدند. اين شبکه رسانه ای با وجود ادعای بی طرفی، به صورت پوشيده و به طرق زيرکانه ای از سياست های لولا انتقاد می کند. امپراتوری رسانه ای گلوبو مديا ضمن پنهان کردن و ناديده گرفتن دستاوردهای لولا هرگونه رويداد منفی را رسانه ای و برجسته می کند. در يک تعبير کلی گلوبو در فعاليت های رسانه ای خود تمامی اقدامات حکومت اسرائيل را توجيه و در عوض فلسطينی ها را «تروريست» می خواند. برنامه های تفريحی گلوبو گسترده بوده و 95 درصد از خانه های برزيلی به تماشای آنها می نشينند. مدتی پيش، بی بی سی گزارش مستندی را توليد کرد که نشان می داد چگونه گلوبو افکار عمومی را دستکاری می کند.
 
www.youtube.com/watch?v=ymyFnhV9_vA&feature=player_embedded#!
 
فولا (دسائو پائولو)، يکی از بانفوذترين روزنامه های برزيل در شهر سائو پائولو، هر چند که مدعی است که از ديکتاتورری نظامی در سال های 1970 حمايت نمی کرد، اما اکنون از حزب راست ميانه رو عليه لولا حمايت می کند. بخش «گرايش ها و مناظره ها» در روزنامه فولا در اواسط سال های 1970ترغيب کننده کثرت گرايی و بازگشت به دموکراسی بود، اما همين روزنامه مدت هاست که از خوزه سِرا، متعلق به حزب PSDB (مخالفان لولا) حمايت می کند و در بلند مدت نيز عليه فعاليت ها و نفوذ جريان لاتينی – صهيونيستی موضع نخواهد گرفت.
 
به عنوان مثال رسانه تحت نفوذ نومحافظه کاران در تلاش برای بی اعتبار کردن لولا از اين گله کردند که چرا لولا در ديدار اخيرش از خاورميانه بر روی قبر ياسر عرفات دسته گل گذاشت ولی همين کار را در مورد قبر تئودور هرتسل، بنيان گذار جنبش صيونيستی در اسرائيل انجام نداد. رسانه نومحافظه کار می کوشيد اين تصور را ايجاد کند که ديپلماسی لولا ناموفق بوده است.
 
لولا عليه سرمايه بين المللی عمل نکرده است. صنعتگران ملی نيز از وضعيت خوبی برخوردارند و تحت حکومت لولا به کسب درآمد مشغول اند. دولت او بازارهای جديدی را در آفريقا، آسيا و خاورميانه برای برزيل ايجاد کرده است. هيأت همراه لولا در سفر او به ايران بيش از 200 نفر بود.
 
برزيل از ذخاير عظيم نفتی در زير دريا برخوردار است؛ شرکت نفت پتروبراس يکی از بزرگترين شرکت های نفتی در جهان است و مهارت هايی در زمينه اکتشاف نفت در دريا کسب کرده است. دولت لولا در تبديل پتروبراس به يک شرکت بسيار سودآور موفق عمل کرده است؛ او معتقد است که شرکت ملی نفت بايد همچنان ملی (به عنوان دارايی کل کشور) باقی بماند و منافع آن بايد برای همه باشد. فرناندو کاردوسو، مخالف لولا و از رؤسای جمهور سابق (1994-2002) که در حال حاضر متحد نومحافظه کاران است، خواستار خصوصی سازی شرکت ملی نفت شده بود. در آن ايام حوادث مهم و جدی رخ داد؛ چنين شايع شده که اينها اقدامات خرابکارانه ای برای بی اعتبار کردن پتروبراس و زمينه چينی برای خصوصی سازی شرکت ملی بودند.
 
حزب کارگران لولا (پی تی) يک حزب سوسيال دموکرات چپگرا به شمار می آيد که جنبش های توده ای و اتحاديه های کارگری را در هم ادغام کرده است. پس از دو دوره رياست جمهوری لولا، او ديگر نمی تواند رييس جمهور شود. در انتخابات رياست جمهوری آتی در ماه اکتبر نامزد حزب پی تی خانم ديلما روسف است که خط مشی نزديک به لولا دارد. همه علايم نشان می دهند که او سياست های ترقی خواه را تداوم داده و بر تحرک آن خواهد افزود. او وعده داده که از «ثروت» ماليات خواهد گرفت و با «انحصارهای رسانه اي» مبارزه خواهد کرد. خانم روسف از چريک های سابق سال های 1970 است که از يک نيروی کوچکتر اما تندروتر به حزب کارگران لولا (پی تی) پيوست.
 
نومحافظه کاران روی هم رفته سياست اقتصادی نوليبرال دارند ضمن اينکه از سياست خارجی يک جانبه و تهاجمی آمريکا و اسرائيل نيز حمايت می کنند.
 
اين قابل درک است که بدانيم نومحافظه کاران برزيلی از حزب مخالف (PSDB Patrido da Social Democracia Brasileira) که عليه حزب کارگران فعاليت می کند، حمايت خواهند کرد. PSDB ائتلافی از جريانات سياسی راست ميانه و راست افراطی است. نامزد آنها خوزه سررا با استفاده از هر فرصتی به رأی دهندگان می گويد که اولين کار او عبارت از تغيير سياست خارجی و خاورميانه ای لولا خواهد بود. اين همان گفتمان نومحافظه کاران است.
 
رييس جمهور پيشين فرناندو کاردوسو (1994-2002) از همين حزب راست ميانه PSDB بود، که بر اقدامات خصوصی سازی اقتصادی تاکيد می کند. کاردوسو و وزير خارجه اش سلسو لافر طرفدار اسرائيل و تابع سرمشق آمريکايی بودند. کاردوسو، سررا و حزبشان PSDB معتقدند که داشتن روابط خوب با ايالات متحده مستلزم سازگاری و وفاداری به تشکيلات صهيونيستی در آمريکا است. در جريان ديدار لافر در نقش وزير خارجه از ايالات متحده، مقامات فرودگاه از او خواستند که کفش هايش را در آورد. بسياری از برزيلی ها اين حادثه نامطلوب ديپلماتيک را نماد تبعيت دولت کاردوسو از آمريکا تلقی کردند. از سوی ديگر لولا بارها گفته است از آنجا که برزيل جمعيت هايی از هم مردم يهودی و هم مردم عرب دارد بنابر اين دولت او نمی تواند تنها طرفدار اسرائيل باشد.
 
رقص لاتينی - صهيونيستی عليه لولا يک بازی جديد، حساس، و بسيار بلند و پر سر و صدا است. واضح است که به خاطر پيشرفت های اخير اقتصادی در برزيل، نومحافظه کاران محلی در اين کشور نمی توانند لولا را به بهانه های اقتصادی مورد حمله قرار دهند؛ لذا حملات سطحی آنها معطوف به امور سياست خارجی می شود.
 
برزيل تحت رهبری لولا در برابر فشارهای آمريکايی و اروپايی در باره ايران تسليم نشده است. در باره ايران، موضع برزيل عليه تحريم ها بوده است.همين اواخر، وزير خارجه برزيل، سلسو آموريم به استانبول و مسکو و تهران سفر کرد که اين سفر به عنوان بخشی از يک تلاش ديپلماتيک قبل از ديدار رسمی لولا رييس جمهور اين کشور از تهران در 15 ماه مه بود. هدف آموريم عبارت از جلب حمايت در راستای گفتگوهای بيشتر و مخالفت با تحريم ها بود. برزيل و ترکيه در حال حاضر اعضای گردشی شورای امنيت بوده و عليه تحريم ها رأی خواهند داد. در دولت لولا، تجارت برزيل با ايران از 14 ميليون دلار در سال به حدود 3 ميليارد دلار افزايش يافته است.
 
رييس جمهور لولا و وزير خارجه اش از سوی نومحافظه کاران برزيلی به خاطر گسترش روابط و چند جانبه گرايی سياست خارجی آنها مورد انتقاد قرار گرفته اند. اخيرا امر صادر (Emir Sader)، استاد دانشگاه سائو پائولو با ارائه بحث بسيار مستدلی در قالب يک مقاله از سياست متنوع سازی تجارت که برای برزيل مفيد بوده است حمايت کرد. او اشاره کرد که 90 درصد تجارت مکزيک با ايالات متحده است که موجب وابستگی سياسی مکزيک به آمريکا می شود، در حالی که تنوع تجاری در برزيل موجب حفاظت اين کشور در رکود اقتصادی اخير شده است. او متذکر شده که اگر اکنون کاردوسو در قدرت بود، در اين صورت برزيل از مشکلات اقتصادی رنج می برد.
 
چندين سال قبل در ونزوئلا، شرکت ملی نفت PDVSA به منظور فلج کردن حکومت چاوز دست به اعتصاب زد. چاوز اميدوار بود که بتواند فساد را در شرکت ملی نفت ريشه کن کند. مديريت ارشد PDVSA در نقش يک گروه پر قدرت مانند يک مافيا يا دولت در دولت عمل می کرد و به صورت غيرقانونی تامين مالی مخالفان را بر عهده داشت. در طی ماه های طولانی اعتصاب، رييس جمهور لولا از چاوز حمايت کرد و نفت و انرژی در اختيار دولت او قرار داد. در آن زمان دولت بوش از اين جريان ناراضی بوده، ولی توانايی تقابل با برزيل را نداشت.
 
در سال جاری دولت لولا کودتای نظامی را که بر اثر آن مانوئل زلايا رييس جمهور هندوراس سرنگون شد، محکوم کرد؛ علاوه بر اين، سفارت برزيل به او پناهندگی داد. برخلاف ايالات متحده که انتخابات هندوراس را پس از کودتا به رسميت شناخت، برزيل کشورهای آمريکای لاتين را در نپذيرفتن دولت جديد در هندوراس رهبری کرده است. انتخابات هندوراس تحت يک حکومت نامشروع سازماندهی شد. برزيل تاکيد کرده که کودتای نظامی در تقابل با دموکراسی قرار دارد و آنها تمايلی به موافقت با کودتاهای نظامی ندارند. سياست ايالات متحده تاريخچه بلندی از حمايت کودتاهای نظامی به خصوص در آمريکای لاتين دارد.
 
در طی کودتای سال 1953 عليه دکتر محمد مصدق، ورنون والترز، مامور سازمان جاسوسی آمريکا در ايران بود. با گذشت ساليان، والترز سيا مهارت های خود را در سازمان دهی کودتاها عليه دولت های دموکراتيک بهبود بخشيده است. در 13 مارس 1964، يوآئو گولارت رييس جمهور وقت برزيل که يک سخنران زبردست بود، در يک سخنرانی وعده داد که پالايشگاه های نفت کشور را ملی و نيز «اصلاحاتی بنيادي» را عملی کند.
 
در ميان متفکران برزيلی، والترز به عنوان کرميت روزولت کودتای 1964 معروف شده است، کودتايی که دولت يوآئو گولارت را که به صورت دموکراتيک انتخاب شده بود سرنگون کرد. (کرميت روزولت مهندس اصلی کودتای آژاکس عليه دکتر مصدق بود.)
ارديبهشت ۱۳۸۹

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول