خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 

كارگردان تحريم image
 
 فريد مرجايی
 

استوارت لوی تنها به خاطر شخصيت و حمايتش از تحريم ها عليه ايران در پست فعلی اش در وزارت خزانه داری امريكا قرار نگرفته است. او تنها كسی نيست كه می تواند به دور دنيا سفر كند و آن گونه نيست كه اگر استوارت لوی در امريكا نباشد، امريكا سياست تحريم خود را در قبال ايران تغيير دهد. او سياست خارجی امريكا را به تنهايی شكل نمی دهد. استوارت لوی تنها می تواند در فلسفه سياست خارجی اوباما در قبال ايران يا حتی خاورميانه به خوبی تعريف شود.
 
برای درك و دريافت جايگاه شخصيت های نئوكان بايد در مورد پيشينه آنها و چگونگی برآمدن چنين پديده سياسی ای به خوبی دقت و مطالعه كرد. دولت اوباما قدم های محكمی در جهت اصلاحات اقتصادی، سيستم بيمه ها و وضعيت بنگاه های اقتصادی اين كشور برداشته است. اوباما روابط خود را با سازمان ملل، اتحاديه اروپا، روسيه، چين و قدرت های نوخاسته منطقه ای افزايش داده است. اما به هر حال وقتی نام خاورميانه و ايران به ميان می آيد، دست او برای پردازش سياست های خود باز نيست و دليل آن اسرائيل است چرا كه سياست خارجی كاخ سفيد اگر نگوييم مستقيماً توسط اسرائيل و طرفدارانش تنظيم می شود اما مستقيماً توسط آن تحت تاثير قرار می گيرد. آن گونه كه به آن اشاره خواهد شد، لوی نماينده لابی اسرائيل و در عين حال از حلقه قدرت نئوكان ها در قدرت امريكاست. به وضوح دولت امريكا وابسته به اراده اين حلقه های قدرت است كه هم قدرتمند و هم سيستماتيك هستند. البته دولت بوش باعث شد صبر و حوصله بسياری از شخصيت های سياسی در امريكا تمام شود و باعث منفعل شدن نئوكان ها شد اما اين حلقه قدرت همچنان زنده و در پهنه سياسی امريكا تاثيرگذار است.
 
برای آنكه متوجه شويم ماهيت دولت اوباما دقيقاً چيست، بايد از اين شيوه استفاده كنيم كه ماهيت اين دولت در واقع چه چيزی نيست.
 
مهم ترين سكوی پرتاب و شعار دولت اوباما در انتخابات رياست جمهوری «تغيير» بود و اين در واقع به معنای «شبيه دولت بوش نبودن» بود. دليل عمده ای كه اوباما، هيلاری كلينتون را در انتخابات درون حزبی شكست داد به علت مخالفت وی با سياست خارجی بوش بود.
 
بر همين سياق، در ابتدا اوباما سعی داشت نشان دهد دولتش با دولت بوش به كلی متفاوت است. در همان حال برخلاف تمامی ايده های آرمانی خود، اشاره های اتوپيايی ای پيرامون «تغيير»؛ مشاوران اندرونی دولت اوباما تاكيد داشتند وی «نمی خواهد اشتباهات جيمی كارتر و بيل كلينتون را تكرار كند». ولی اين عدم تكرار اشتباه به چه معناست؟
 
جيمی كارتر مشاوران خود را از فضايی خارج از فضای واشنگتن دی سی، از جورجيا با خود آورد. بيل كلينتون نيز مشاوران خود را از ميان مشاوران محلی خود در آركانزاس با خود به واشنگتن آورد، با ايده هايی آرمانی؛ هر دو اين روسای جمهوری امريكا می خواستند واشنگتن را به كشور بهتری تبديل كنند اما ديناميك قدرت هر دو را قربانی كرد. هم كلينتون و هم جيمی كارتر قربانی سيستم قدرت در واشنگتن شدند؛ كارتر قربانی زور و قدرت شد، كلينتون نيز بعد از دو سال در واشنگتن، رسم قدرت در واشنگتن را به رسميت شناخت و توانست يك دوره ديگر نيز رئيس جمهور امريكا شود.
 
به رغم خلق تصويری جديد و هويتی مجزا از دولت بوش، اوباما و مشاورانش از ابتدا قواعد بازی در واشنگتن را به رسميت شناختند و اين ماهيت دولت اوباما باعث شده ما شاهد حضور شخصيت هايی همچون هيلاری كلينتون، رابرت گيتس و ريچارد هالبروك در يك سو و نئوكانزرواتيو هايی مانند دنيس راس، رهم امانوئل و استوارت لوی در سوی ديگر باشيم.
 
به عنوان كسی كه به مدت ۳۰ سال از درون نحوه سياست ورزی امريكا را در عرصه خارجی مطالعه كرده ام، می توانم بگويم حجم اعظم سياست خارجی امريكا در پشت درهای بسته «كميسيون امنيت ملی» امريكا در كاخ سفيد مشخص می شود. وزارت امور خارجه در واقع سياست های مشخص شده را رعايت می كند و روابط عمومی را بر عهده دارد. چيزی كه برخی از اعضای حزب دموكرات و فعالان صلح را آزار می دهد اين است كه تك تك مشاوران سياست خارجی دولت اوباما از كسانی بوده اند كه از حمله دولت امريكا به عراق حمايت كرده اند. اين پديده با تصويری كه اوباما قول آن را داده بود بسيار متفاوت است و به هيچ وجه به وعده هايی كه وی حين كارزار انتخاباتی خود داده بود شباهت ندارد.
 
و اكنون ديگر اين مساله كه «مشاوران» دولت امريكا اكثراً دارای دو پاسپورت امريكايی و اسرائيلی هستند كسی را متعجب نمی كند.
 
علاوه بر اين اكثر كسانی كه سياست امريكا را زير نظر دارند به يك چيز كمتر توجه می كنند؛ لابی اسرائيل در امريكا، موج نئوكانزرواتيسم كه در كل نشان دهنده گفتمان دست راستی قدرت در اسرائيل در سپهر سياسی امريكاست. به عبارت ديگر گفتمان «ليبرال» اسرائيل كه به طور مثال روزنامه ها آرتص نماينده آن است در صحنه رسانه ای و سياسی امريكا حضوری ندارد.
 
گرانت اسميت روزنامه نگار معروف امريكايی در مقاله ای نوشت: «اسرائيل و ايپك (لابی اسرائيل در امريكا) و ديگر طرفداران اسرائيل در موسسه خاور نزديك واشنگتن، از جمله كسانی هستند كه برای ايجاد معاونت «تروريسم و اطلاعات اقتصادی» در وزارت خزانه داری امريكا در سال ۲۰۰۴ تلاش كرده اند. لابی اسرائيل همچنين فشار خود را برای آنكه بوش رئيس جمهوری وقت امريكا نام استوارت لوی را برای اين معاونت در نظر بگيرد به حد اعلا به كار بست؛ معاونتی كه مدعی است در جهت ايجاد اطمينان از دور ماندن گروه های تروريستی و كشورهای متخاصم از تسليحات كشتار جمعی، پولشويی و تجارت مواد مخدر و ديگر تهديدات امنيتی امريكا قدم برمی دارد.» در آن مقاله گرانت در مورد فعاليت های لابی برای ايجاد و برندگی اين معاونت در جهت خدمت به لابی اسرائيل به خوبی توضيح داده است.
 
روزنامه يو اس ای تو دی نيز در سال ۲۰۰۵ فاش كرد: «دفتر استوارت لوی در وزارت خزانه داری امريكا هيچ حركتی در جهت مبارزه با پولشويی ديگر كشورها در خاورميانه كه در ارتباط با اسرائيل بوده انجام نداده است.» حتی روزنامه های جريان ساز و اصلی در عرصه رسانه های امريكا مانند رويترز از اينكه چرا امريكا از منبع ماليات های خود در فعاليت های غيرقانونی در آن سوی مرزها استفاده می كند، به صراحت اعلام تعجب كردند و اين در حالی است كه استوارت لوی ديدارهای فراوانی با مقامات اسرائيلی داشته و با مقامات اسرائيل رابطه برقرار كرده است و زمانی كه بر اساس قانون جريان آزاد اطلاعات از وی در مورد آنها سوال شده است تا در مورد نحوه هزينه كرد بودجه ای قريب ۵۰ تا ۶۰ ميليارد دلار از بودجه وزارت خزانه داری امريكا با توسل به پولشويی برای شهرك سازی های غير قانونی در نوار غزه پاسخگو شود، از جواب دادن طفره رفت.
 
وزارت خزانه داری امريكا مدعی شد معاونتی كه لوی بر راس آن است و منابعی كه در اختيار اسرائيل قرار داده است بايد سری باقی بماند و از دسترس عموم مردم امريكا به دور نگه داشته شود كه به وضوح بر خلاف قوانين بانكی و قوانين ضدپولشويی امريكا بود.
 
در سال ۲۰۰۵ بسياری از مقامات امريكايی نه تنها به اين علت كه استوارت لوی قوانين را به خوبی اجرا می كند بلكه به خاطر توانايی های ديپلماتيك وی از او تجليل كردند.
 
در شبكه افرادی كه در اطراف لوی حضور دارند بايد به نام نزديك ترين معاون وی يعنی جاناتان شانزر اشاره كرد؛ يك نئوكان كه در بنياد دفاع برای دموكراسی - يك ارگان نئوكان - مقام معاونت را بر عهده دارد. وی در يك مقاله در نشريه نئوكان «ويكلی استاندارد» به تازگی مدعی شده است كشتی تركيه ای كه راهی غزه بود متعلق به يك ارگان تروريستی بوده است.
 
از سوی ديگر لازم به ذكر است لوی پيش از آنكه در سال ۲۰۰۱ به دولت بوش اضافه شود به مدت ۱۱ سال برای يك شركت حقوقی به نام «ميلر،كسيدی، لاروكا و لوين» كار می كرد؛ جايی كه با «ناتان لوين» آشنا شد. كسی كه به خاطر همكاری و قبول مسووليت حقوقی گروه های يهودی معروف است. در آنجا لوی به خصوص در پرونده فساد های مالی كلان كار می كرد.
 
در سال ۲۰۰۶ فعاليت های خلاف قانون لوی در وزارت خزانه داری امريكا در برخورد با «جامعه بين المللی اطلاعات اقتصادی» آشكار شد. اين مركزی است جهانی كه مركز آن در بلژيك مستقر است. لوی از اختيارات خود در وزارت خزانه داری سوء استفاده كرده بود و با زير پا گذاشتن قوانين بين المللی اطلاعات بانكی مشتريان بانك ها، اسامی و شماره حساب ها را به دست آورده بود. اين موسسه عليه اين جاسوسی اعتراض كرد اما كسی به اين قانون شكنی لوی توجه نكرد.

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول