خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
آيا رسانه، صرفاً نام ديگری برای کنترل است؟
John Pilger   جان پيلجر
   
جان پيلجر
 


برگردان: هاتف رحمانی
 
 

۶ فروردين ۱۳۹۵
 ۲۵ مارس ۲۰۱۶

اخيراً در يک نظر سنجی از مردم در بريتانيا پرسيده شد در اثر حمله به عراق در سال ۲۰۰٣ چند نفر عراقی کشته شدند. پاسخ ها تکان دهنده بودند. اکثريت آنان گفتند که اندکی بيش از ۱۰.۰۰۰ نفر کشته شدند. مطالعات علمی نشان می دهد در آتش جهنمی که از سوی بريتانيا و آمريکا در عراق بر افروخته شد نزديک به يک ميليون مرد، زن و کودک عراقی کشته شدند. اين تعداد با نسل کشی در رواندا برابر است. و خونريزی ادامه دارد. بيرحمانه.
آن چه اين نظر سنجی افشا می کند اين است که ما تا چه اندازه در بريتانيا توسط کسانی که شغل آن ها حفظ ثبت درست اطلاعات است گمراه شده ايم.

ادوارد هرمن نويسنده و استاد دانشگاه امريکايی، اين امر را « عادی سازی باور نکردنی» می خواند. او دو نوع قربانی را در دنيای خبر توصيف می کند: قربانی ها ی «ارزشمند» و قربانی های «بی ارزش». قربانی های «ارزشمند» کسانی هستند که در دستان دشمنان ما مانند اسد، قذافی، صدام حسين رنج می برند. اين قربانی ها سزاوار آن چه ما «دخالت بشر دوستانه» می خوانيم هستند. قربانی های «بی ارزش» کسانی هستند که سد راه قدرت تنبيهی ما و سد راه   «ديکتاتورهای خوبی» که ما استخدام می کنيم می شوند.

صدام حسين زمانی «ديکتاتورخوب» بود ، اما مغرور و نافرمان شد و به «ديکتاتوربد» تبديل شد.     
در اندونزی ژنرال سوهارتو يک «ديکتاتور خوب» بود، و با چشم پوشی بر قصابی بيش از يک ميليون نفر، او از طرف دولت های بريتانيا و آمريکا مورد حمايت قرار گرفت.
سوهارتو يک سوم جمعيت تيمور شرقی را هم با کمک هواپيماهای جنگی بريتانيايی و سلاح های بريتانيايی نابود کرد. سوهارتو حتی در لندن از سوی ملکه مورد استقبال قرار گرفت و زمانی که به صورت مسالمت آميز در رختخواب خود در گذشت ، به عنوان يک روشنفکر ، يک مدرن ساز(اندونزی)، يکی از ما، مورد تقدير واقع شد. او، بر خلاف صدام حسين هرگز مغرور نشد.

زمانی که من در دهه ۱۹۹۰ به عراق سفر کردم، هر دو گروه اصلی مسلمان ها، شيعه وسنی اختلاف های خود را داشتند اما دوش به دوش هم زندگی می کردند، و حتی سنی و شيعه با يک ديگر ازدواج می کردند و هر دو به عنوان عراقی به خود افتخار می کردند. نه القاعده ای وجود داشت، نه جهادگرا ها. ما در سال ۲۰۰٣ همه آن را با (دکترين نظامی)[۱] «شوک وهراس» تکه تکه کرديم. و امروز سنی ها وشيعه ها رو در روی هم قرار گرفته اند و در سراسر خاورميانه با يکديگر می جنگند.

اکثر عاملان حمله انتحاری به [برج های نيويورک] در يازده سپتامبر از عربستان سعودی بودند. بر اساس افشاگری ويکی ليکس، سفير آمريکا در سال ۲۰۱۰ به دفتر هيلاری کلينتون وزير امور خارجه وقت نوشت: «عربستان سعودی يکی از منابع مهم تامين مالی القاعده، طالبان، النصره و ساير گروه های جنگجوی بنيادگرا... در جهان است». عليرغم اين، عربستان سعودی يکی از متحدان قابل احترام ماست. آنها «ديکتاتورهای خوب» هستند. درباريان بريتانيا با آنان ديدار می کنند و ما به آنان اسلحه می فروشيم. هر نوع سلاحی که بخواهند.

من همراستا با گويندگان خبر و مفسرهايی که اغلب، ترجيح می دهند بين قدرت جنايتکار دولت و ما عامه مردم، تمايزی نگذارند و می گويند «ما»"، از اول شخص «ما» و«"مال ما» استفاده می کنم. ما گمان می کنيم بخشی از يک اجماع، يعنی توری Tory (حزب محافظه کار)، حزب کارگر و نيز کاخ سفيد اوباما هستيم.
زمانی که نلسون ماندلا درگذشت ، بی بی سی مستقيما رفت سراغ ديويد کامرون و بعد هم به اوباما مراجعه کرد. کامرون کسی است که در زمان ۲۵ مين سال زندان ماندلا به افريقای جنوبی رفت، سفری که به معنی حمايت از رژيم آپارتايد بود، و اوباما کسی که اخيرا در جزيره روبن قطره اشکی در سلول ماندلا ريخت ـ او کسی است که بر قفس گوانتانامو رياست می کند.
آن چه که آنها در باره ی ماندلا سوگوار آن بودند واقعا چه بود؟ آشکاراست که به خاطر اراده فوق العاده ی ماندلا برای مقاومت در برابر يک نظام سرکوبگری که دولت های امريکا وبريتانيا سال به سال از آن حمايت کردند نبود. بلکه آن ها به خاطر نقش قاطعی که ماندلا در فرونشاندن قيامی در افريقای جنوبی سياه عليه بی عدالتی قدرت سياسی و اقتصادی سفيد بازی کرده بود سپاسگزاربودند. اين قطعا تنها دليل آزادی او بود. امروز همان قدرت اقتصادی ظالم آپارتايد، در شکل ديگری است که افريقای جنوبی را نابرابر ترين جامعه در کره زمين می سازد. برخی آن را «مصالحه» می خوانند.

ما همه در عصر اطلاعات زندگی می کنيم ـ يا همان چيزی که هنگام نوازش تلفن های هوشمند خود مانند دانه تسبيح ، با سر های رو به پايين در حال بررسی کردن، رصد کردن، توئيت کردن به يک ديگر می گوييم.
ما مخابره می شويم، ما در پيام هستيم، و موضوع مسلط پيام خودمان هستيم. هويت روح زمان است.
يک نسل پيش، الدوس هاکسلی در «دنيای قشنگ نو» اين را به عنوان ابزار های نهايی کنترل اجتماعی پيش بينی کرد چون داوطلبانه، اعتياد آور و پوشيده در توهم آزادی فردی است. شايد حقيقت آن است که ما نه در عصر اطلاعات بلکه در عصر رسانه زندگی می کنيم. مانند خاطره ماندلا، فن آوری حيرت آور رسانه ربوده شده است. تالار پژواک از بی بی سی تا سی ان ان گسترده است.

هارولد پينتر در مراسم دريافت نوبل ادبيات در سال ۲۰۰۵، در باره يک «قدرت دستکاری جهانی، در عين حال پوشيده در لفافه نيرويی خوب برای عموم ، نيرويی درخشان ، حتی بذله گو ، به شدت موفق در عمل هيپونتيزم»، سخنرانی کرد. اما پينتر گفت، «هرگز پيش نيامد. هميشه چيزی رخ نمی دهد. حتی وقتی که در حال پيش آمدن بود در حال رخ دادن نبود. اهميتی نداشت. هيچ مورد علاقه نبود.»
پينتر به جنايت سازمان يافته ايالات متحده و به سانسوری اعلام نشده باحذف اشاره کرده بود ـ پاک کردن اطلاعات اساسی که ممکن است به درک ما از جهان کمک نمايد.

امروز ليبرال دموکراسی با سيستمی جايگزين شده است که در آن مردم پاسخ گوی دولت شرکتی هستند و نه عکس آن و به شيوه ديگری که بايد باشد. در بريتانيا، حزب های پارلمانی به همان دکترين مراقبت از ثروتمند و مبارزه با فقير رای داده اند. اين انکار واقعی دموکراسی يک تغيير تاريخی است. به همين خاطر است که شجاعت ادوارد اسنودن، چلسی ميينيگ و جوليان آسانژ برای قدرتمند وغير پاسخگو يک چنين تهديدی است. و برای کسانی از ما که خيال حفظ ثبت درست واقعه را داريم درسی عملی است.

کلود کوبرن گزارشگر بزرگ آن را به خوبی مطرح می کند: «هر گز به چيزی تا زمانی که رسما انکار شود باور مکن.»  
تصور کنيد اگر دروغ های دولت ها به درستی به چالش کشيده می شدند و به موازات تدارک محرمانه برای تجاوز به عراق افشا می شدند ـ شايد امروز يک ميليون نفر می توانستند زنده باشند.
______________________
[۱] شوک اند او يا سلطه سريع يک دکترين نظامی مبتنی بر استفاده از قدرت درهم شکننده و نمايش غير عادی زور برای فلج کردن قوه ادراک ميدان نبرد دشمن و نابود کردن اراده آن برای جنگ است. اين دکترين توسط هارلن کی اولمن و جيمز پی. ويد در سال ۱۹۹۶ نوشته شد و محصول دانشگاه دفاع ملی ايالات متحده امريکا است. (مترجم)

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول