خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
اگر به مک کين رأی ندهيد، لولوخورخوره های مسلمان می خورندتان
   
   
محمد علی اصفهانی
 
   

 هر چه به انتخابات چهارم نوامبر رياست جمهوری آمريکا نزد يک تر می شويم، دولت اسراييل و لابی های آن در آمريکا بر تلاش خود در به شکست کشانيدن اوباما و به پيروزی رسانيدن مک کين می افزايند.
شبکه ی جهانی ولتر برای آزادی بيان ـ شبکه ی معتبر ی که نشريّه ها و کارشناس سياسی بسياری رادر سراسر جهان با خود دارد، و تری ميسان تحليل گر برجسته ی فرانسوی بنيانگذار و مسئول آن است ـ در روز ۲۲ سپتامبر اطلاع داد که در فاصله ی فقط دو هفته، بيست و هشت ميليون خانواده ی آمريکايی، به صورت مجانی دی وی دی فيلم «دغدغه ی بی پايان: اسلام راديکال در نبرد با غرب» را در خانه هايشان دريافت کرده اند.
اين بيست و هشت ميليون خانواده، در ايالاتی از آمريکا زندگی می کنند که در آن ها نتايج انتخابات رياست جمهوری، از بقيه ی ايالات، نامشخص تر و غير مطمئن تراست. مخصوصاً اوهايو، ميشيگان، فلوريدا، کلورادو، کارولينای شمالی، پنسيلوانيا، و ميسوری.
هدف، اين است که مردم اين ايالات را قانع کنند که به مک کين رأی دهند. چرا که پيروزی اوباما برای اسراييل خطرناک است؛ در حالی که مک کين می تواند با ادامه ی سياست بوش، فرصت های بيشتری را برای آتش افروزی اسراييل در منطقه فراهم آورد.

مخارج اين «عمليات» تبليغاتی، بيش از پنجاه ميليون دلار ارزيابی می شود که حاخام بزرگ، «افرايم شُر» آن را تأمين کرده است.
اين فيلم در سال ۲۰۰۶ به وسيله ی يک مدرسه ی آموزش بنيادگرايی يهودی به نام Aish HaTorah تهيه شده است. اين مرکز ارتجاع مذهبی و نژادی، به صورتی کلان توسط دولت اسراييل تغذيه ی مالی می شود؛ و يک مؤسسه ی تبليغات و روابط عمومی هم به صورت جداگانه تأسيس کرده است که يکی از تازه ترين شاهکار هايش برپا کردن تظاهرات عليه جيمی کارتر است به «جرم» آن که با فلسطينيان ابراز همدردی کرده است و گفته است سياست اسراييل در برابر مردم فلسطين، سياست آپارتايد است.

بر خلاف آنچه سالوسان حاکم بر ايران ادعا می کنند، بخش مهمی از مردم اسراييل را صلح طلبانی شرافتمند تشکيل می دهند که طنين صدايشان را می توان در سکوت «مادران سياه پوش» (۱) و در فرياد فرهيختگانی چون «اَهارون شابُتِی» ها (۲) و ميشل وارشاوسکی ها (۳) شنيد. هرچند که دولت اسراييل بر مبنای اصالت نژاد و مذهب، و با تکيه بر ارتجاعی ترين دگم های مذهبی حرکت می کند.
بن و بنيان کولونی سازی و کولونی نشينی هم بر همين دگم ها استوار است؛ و ساکنان کولونی ها يعنی کولون ها يهوديانى اکثراً به شدّت نژاد پرست، و به لحاظ «مذهبى» بنيادگرا هستند که از اينطرف و آنطرف دنيا به سرزمين هاى اشغالى فلسطينى هجوم آورده اند و در دل اين سرزمين ها آبادى هاى کوچک و بزرگى را بنا کرده اند و با بهره گيرى از بهترين امکانات، سرخوش و سير و مرفّه، درپناه حفاظت نيروهاى نظامى اسراييل، به فلسطينيان گرسنه يى پوزخند مى زنند که غالباً يک يا چند تن از اعضا ى خانواده شان به دست سربازان و يا خود اينان ـ که «براى دفاع از خود » مسلّحند ـ کشته شده اند، و حالا براى به کف آوردن يک لقمه نان به خون دل آلوده، يا از نيمه شب تا صبح در صف هاى طولانى پست هاى بازرسى اسراييل، انتظار اجازه ى ورود به شهر ها و شهرک هاى دور و نزديک را براى کار هاى پرمشقّت مى کشند، و يا کشت و زرع مى کنند تا به هنگام برداشت محصول، سر و کلّه ى کولون های انگل پيدا شود که مانع زيتون چينی آن ها شوند و بگويند که محصول «خاک مقدّس» از آنِ ما وارثان خاک مقدّس است نه شما.
 اين ها برای خود در وسط سرزمين های فقير فلسطينی، از اموال و منابع به غارت گرفته شده ی فلسطينيان، زندگانی شاهانه ای فراهم آورده اند که آن را به رخ ساکنان محروم اين سرزمين ها می کشند، و اگر هم فی المثل يک کودک گرسنه ی فلسطينی، به عنوان دهن کجی، سنگی به اتوموبيل يکی از اين ها پرتاب کند يا خودشان با سلاحی که دولت در اختيارشان قرار داده است خدمت او می رسند، و يا بر او آن می رود که بر سلطان مهدی و سلطان مهدی ها رفت. (۴)

و حالا با کمک مالی بی دريغ دولت اسراييل، چند آخوند مرتجع «يهودی» که قوانين عهد عتيق را ـ و لابد چگونگی و کم و کيف و «قواعد شرعی» سنگسار «زنا کاران» را نيز ـ در کلاس درسشان آموزش می دهند، با ساختن يک فيلم به جنگ بنيادگرايی اسلامی آمده اند!
و اين فيلم ۷۸ دقيقه يی را در هرجا که دستشان رسيده است، و مخصوصاً در کنگره ی آمريکا به نمايش درآورده اند.
تلويزيون شبکه ی آمريکايی معرف فاکس نيوز ـ کارگزار جنگ افروزان اسراييلی و آمريکايی، و کارفرمای جنگ افروزان ايرانی ـ هم برای اين فيلم سنگ تمام گذاشته است.

تری ميسان طی مقاله ی مفصلی که در مجال اين چند سطر نمی گنجد، اين فيلم را سکانس به سکانس تجزيه و تحليل کرده است و نشان داده است که سازندگان آن چگونه با استفاده از تمامی شيوه های دروغ پراکنی، و با بهره گيری از دوز و کلک های تکنيک فيلم سازی، و مونتاژ صحنه های نامربوط با همديگر، همه ی توانشان را به کار برده اند تا ايده هايی نادرست را در قالب يک فيلم به اصطلاح مستند به مردم کشور های غرب القاء کنند:
ـ جهان اسلامی معاصر، خطرناک تر از آلمان نازی است.
ـ آنچه شما به عنوان عمليات «جهاديست» ها و بمب گذاران می بينيد، فقط نوک نيزه است. وگرنه مسلمانان، بالقوّه تمامشان مثل جهاديست ها هستند و اينطور پرورش می يابند.
ـ جهان اسلام و جهان غرب، رو در روی همديگر قرار دارند و آنچه مردم فلسطين و ديگر نقاط خاورميانه در مقابله با اشغال سرزمين هايشان انجام می دهند هيچ ربطی به دفاع از حق و حقوق خود ندارد، بلکه به منظور انهدام غرب انجام می پذيرد. (۵)

به نوشته ی تری ميسان، جنگ طلبان آمريکايی و اسراييلی برای موجه جلوه دادن جنايات مکرر خود در خاورميانه به نزد افکار عمومی جهان، نيازمند به آنند که چهره يی غير انسانی از مردم خاورميانه ترسيم کنند، و رفتار تعداد قليلی افراطی در خاورميانه را انعکاس عملی خلق و خو و ذات تمام مردم خاورميانه معرفی نمايند. او تهيه ی اين فيلم را فقط يک نمونه از اين نيرنگِ بهره مند از تکنولوژی جديد و رسانه های جمعی می داند.

تری ميسان با تکيه بر جزء به جزء فيلم، دروغ های نهفته در آن را، و سوابق «کارشناسانان» و مفسّرانی را که در فيلم از آن ها استفاده شده است بر ملا می سازد.
مثلاً در اين فيلم، يک کارمند روزنامه ی دست راستی اسراييلی ژروزالم پست را به عنوان يک «ژورناليست فلسطينی» به تماشاگر معرفی می کنند؛ و مشاور عمليات روانی ارتش اسراييل در زمان نخست وزيری نتان ياهو را بدون اشاره به سوابق او، به عنوان يک تحليل گر بی طرف غربی به صحنه می آورند.
يا يکی از لبنانی های همکار ارتش اسراييل در لبنان را که بعد از فرار اسراييل از اين کشور ناچار شد که خود نيز از لبنان بگريزد ـ باز بدون اشاره به سوابقش ـ تحت عنوان کارشناس وارد ميدان می سازند تا ادّعا کند که حماس، در تمام آمريکا و اروپا سازمان های تروريستی مخفی برپا کرده است.
و موارد فراوان ديگری از اين نوع «زرنگی» ها...

در اين فيلم، ضمن تظاهر به اين که قصد «اهريمن سازی» از مسلمانان در کار نيست، با جعل اعداد و ارقام، چنين وانمود می شود که تعداد مسلمانانی که انهدام آمريکا را هدف اصلی خود قرار داده اند معادل تعداد تمام جمعيت آمريکاست؛ و سپس با استدلالی صوری و عوامفريبانه چنين نتيجه گيری می شود که مسأله ی آمريکا چند گروه کوچک «جهادی» نيست. بلکه آمريکاييان بايد با نفراتی به تعداد خودشان دست و پنجه نرم کنند.

حاخام های بنيادگرای يهودی و گردانندگان يک مرکز آموزش ارتجاع و نژاد پرستی که اين فيلم به سفارش آن ها و با خرج آن ها ساخته شده است، فضا را برای تماشاگر غربی چنين ترسيم می نمايند:
 همه ی مسلمان ها بايد مورد سوء ظن قرار بگيرند، مگر آن که ثابت شود که توانسته اند خودشان را با ارزش های غربی منطبق سازند.

تری ميسان، به طور خاص بر اين نکته تأکيد می کند که تهيه کنندگان اين فيلم، در جا به جای فيلمشان در پی آنند که بگويند که استفاده از سياست «اپيزمنت» و «مماشات»، نتيجه يی مشابه استفاده از همين سياست در برابر آلمان نازی به بار خواهد آورد، و بنابر اين لازم است که «جامعه ی جهانی» دست از مماشات بردارد و قبل از آن که ديگر دير شود قاطعيت نشان دهد!
محمد علی اصفهانی
۸ مهر ۱۳۸۷
۲۹ سپتامبر ۲۰۰۸

پانويس ها

۱ ـ جنبش «زنان سياهپوش» را هفت بانوی صلح طلب اسراييلی، در ژانويه ی ۱۹۸۸ در بيت المقدس غربی، به عنوان اعتراض به اشغال سرزمين های اعراب، پايه ريزی کردند.
جنبشی که خود از جنبش های زنان ديگر در آن سوی جهان الهام گرفته بود: زنان آفريقای جنوبی عصر آپارتايد؛ و مادران و مادربزرگان ميدان «ماه مه» آرژانتين، که هر هفته برای دادخواهی فرزندان و نوه های گمشده شان، گرد هم می آيند.
جنبش «زنان سياه پوش» اسراييل، با گردهمايی های ساکت در لباس سياه، همراه با پلاکارد ها، و نشانه هايی به هيأت يک «دست» با اين شعار هميشگی در سکوت که: «به اشغالگری پايان دهيد!»، اينک در سراسر اسراييل، و در سراسر جهان، ريشه دوانيده است.

۲ ـ اَهارون شابُتِی (شابتای) يکی از بزرگترين و نام آورترين شاعران معاصر زبان عبری است. با در حدود ۲۰ مجموعه ی شعر، و چندين ترجمه ی درخشان از هنر و نمايشنامه ی يونانی به زبان عبری. و چند دکترا از دانشگاه هايی چون کمبريج و سوربن. او نيز همچون همسر خود Tanya Reinhardt استاد دانشگاه ها ی تل آويو است .
اَهارون شابُتی، لحظه يی درنگ نمی کند در اين که ژنرال های آدمکش اسراييلی را، که به نظر می رسد علاقه ی خاصی به قتل زنان و کودکان فلسطينی و برانداختن نسل فلسطينيان از جهان، و نسل کشی جمعی آن ها دارند، با نازی ها مقايسه کند.
تانيا، همسر او، علاوه بر مقام علمی برجسته اش، بيشتر به موضع قاطعانه اش در مقام يک استاد دانشگاه های اسراييل، در حمايت فعال از تحريم کادرهای دانشگاهی اسراييل در تمامی محافل دانشگاهی و کنفرانس های علمی سراسر جهان، شناخته شده است. موضعی که موضع مشرک بسياری از يهوديان آزاده در سراسر جهان و خود اسراييل است. از جمله سازمان های «يهوديان اروپا برای يک صلح عادلانه»، و «سازمان وحدت يهودی فرانسه برای صلح» که به تحريم همه جانبه ی فرهنگی، اقتصادی، و سياسی اسراييل تا پايان کامل اشغال سرزمين های عربی فراخوان داده اند.
برای شناخت بيشتر اَهارون شابتی، از جمله مقاله يی به همين قلم با عنوان «نگاهی به نامه ی اَهارون شابُتِی، همراه با ترجمه ی دو شعر از او» :
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar06/shabatai-fr.html

۳ ـ Michel Warschawski فرزند ماکس، حاخام بزرگ، در شانزده سالگی، از فرانسه برای تحصيل علوم دينی يهود به اورشليم رفت؛ و در آنجا، به زودی به صفوف مبارزه با ايده ی صهيونيسم پيوست.
در سال ۱۹۸۴ AIC مرکز اطّلاعات آلترناتيو را در اسراييل بنا نهاد که چند حرکت صلح طلب اسراييلی و چند سازمان فلسطينی را در بر می گيرد.
حکومت اسراييل، پنج سال بعد، او را به دليل کمک به جبهه ی مردمی آزادی فلسطين، به رهبری جرج حبش، به بيست ماه زندان محکوم کرد.
او در فاصله ی سال های ۲۰۰۳ تا ۲۰۰۵ همراه با دومينيک ويدال از لوموند ديپلماتيک، و ليلا شهيد ـ نماينده ی فلسطين در اتّحاديه ی اروپا ـ مجموعه کنفرانس هايی در شهر های مختلف فرانسه برگزار کرد که به خصوص با هياهوی روزنامه ی دست راستی فيگارو و سازمان موسوم به «فرانسه ـ اسراييل» روبرو شد و کار به آنجا رسيد که او را از سخنرانی در محافل دانشگاهی فرانسه محروم کردند.
ميشل وارشاوسکی از تز تأسيس يک کشور و دولت واحد دو مليتی متشکّل از اعراب و يهوديان، در منطقه ی فلسطين بزرگ، دفاع می کند.
از ميشل وارشاوسکی: «در فلسطين چه کسی عليه چه کسی کودتا کرد؟» به ترجمه ی همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar03/warschawski-l.html

۴ ـ سلطان مهدى، پانزده ساله، اينطور حکايت مى کند: سربازان، مرا به اتاقى بردند و روى يک صندلى نشاندند. دستبندم را برداشتند و مرا از دست ها و پاهايم به صندلى بستند. از من پرسيدند: تو در يک جادّه ى اصلى به سمت يک ماشين ارتشى، سنگ انداخته اى؟ من انکار کردم. امّا دو يا سه نفر آن ها شروع به کوبيدن بر سر و صورت من کردند.
بازجويى، نزديک به پنج ساعت طول کشيد. بعد، مرا به يک حمّام در کنار سالن بازجويى بردند. يکى از آن ها موهايم را گرفت و سرم را در چاهک مستراح فروبرد. وقتى که مرا دوباره به سالن بازجويى برگرداندند گفتم : پنج سنگ به طرف ماشين يک کولون پرتاب کرده ام...
...طبق نظر سازمان غير دولتى اسراييلى B’ Tselem سرويس امنيّت ملّى اسراييل ساليانه هشتصدو پنجاه زندانى را شکنجه کرده است.
اين سازمان غير دولتى اسراييلى، که به تفصيل از شکنجه هاى اِعمال شده بر کودکان نيز می نويسد، گزارش ها يش را روى سايت اينترنتى خود به نشانى زير منتشر مى کند :
 www.betselem.org
از مقاله ی اومانيته با عنوان «درپس پشت حصار های اشغال» به ترجمه ی همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar15/hessar.html

۵ ـ منطق اسراييل منطق «تصادم تمدّن ها»ست: اسراييل، بهانه می آورد که دارد از ارزش های جهان غرب، جهان خود متمدّن خوانده، در دل خاور نزديک و خاورميانه ی «مرتجع»، پاسداری می کند. و آن وقت: دولت های غربی، از جمله دولت فرانسه، می گويند که اسراييل، حق دفاع از خود دارد...
از فراخوان «وحدت يهودی فرانسه برای صلح» به تحريم همه جانبه ی اسراييل، به ترجمه ی همين قلم:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar02/ujfp.html

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول