لوموند ديپلوماتيک
آوريل ۲۰۱۰
لُبّ کلام برخی از مقامات امريکائی اين است که سياست اسرائيل
به کشته شدن سربازان امريکائی منجر می شود. آنان از رويه
گستاخانه نتان ياهو، نخست وزير اسرائيل نسبت به آمريکا
ناخوشنودند. سياست اسرائيل، با وجود چرخش فرانسه به طرفداری از
اسرائيل ، نسبت به اين کشور تحقيرآميز است.
اسرائيلی ها در دسامبر ٢٠٠٩، مرکز فرهنگی فرانسه در بيت المقدس
را محاصره کردند. پليس اسرائيل درصدد دستگيری مسئولان فلسطينی
بود که در آن محل حضور داشتند.
نظاميان اسرائيلی در روز ٢٢ ژوئن ٢٠٠٩، رئيس مرکز فرهنگی
فرانسه در نابلس را از خودرو ديپلماتيک اش بيرون کشيده، بر
زمين انداخته و کتک زدند. يکی از نظاميان فوق بر سر او فرياد
زده بود «می توانم ترا بکشم». همزمان با تهاجم به غزه در
ژانويه ٢٠٠٩، سربازان اسرائيلی منزل مجدی شکوره کارمند کنسولی
فرانسه را چپاول کرده و پول و جواهر موجود را دزديدند. در همان
ماه، بسوی خودرو سرکنسول فرانسه به منظور «اخطار» شليک کردند.
يازدهم ژوئن ٢٠٠٨، خانم کاترين هيوه، معاون کنسول فرانسه در
بيت المقدس، را در گذرگاه ورودی نوار غزه، به مدت هفده ساعت در
شرايط نا مطلوبی نگهداشتند.
بنيامين نتانياهو به «دوست» خود، نيکولا سارکوزی تعهد داده بود
که بازسازی بيمارستان القدس غزه را تسهيل کند. اما در عوض
اسرائيل و البته به بهانه امنيتی همچنان از ورود مصالح
ساختمانی به غزه جلوگيری می کند. ساختمان يک مرکز فرهنگی جديد
نيز متوقف شده است. شايد می بايست از اين موضوع خوشحال بود،
چرا که ارتش اسرائيل در جريان تهاجم آينده اش به اين سرزمين،
نمی تواند اين ساختمان را ويران کند. همان طوری که ده ها
ساختمان و تاسيسات زير بنائی را که با ياری اتحاديه اروپا
ساخته شده بود، ويران کردند. برای نمونه، فرودگاه بين المللی
غزه را در سال ٢٠٠١ ويران کردند و اتحاديه اروپا اين عمل را
محکوم کرده و اظهار داشت که از دولت اسرائيل خواهد خواست که
خسارت بپردازد. و البته همچنان منتظريم تا چنين کند.
وزارت حارجه فرانسه نسبت به هيچکدام از برخوردهای تحقيرآميز به
نمايندگان دولت فرانسه، واکنش قاطعی نشان نداد (١). تا اين که
بدنبال استفاده ماموران موساد از گذرنامه های فرانسوی در جريان
قتل يکی از رهبران حماس در روز ١٩ ژانويه ٢٠١٠ در دوبی، دبير
اول سفارت اسرائيل در پاريس را شرمگينانه به وزارت خارجه
فراخواندند. آيا، فرانسه، مانند انگليسی ها جرئت خواهد داشت که
ديپلمات های اسرائيلی را از کشور خود اخراج کند؟
ظاهرا، دولت فرانسه عادت کرده است که با حقارت، به خواست
اسرائيل تن دهد. در جريان سفر برنار کوشنر وزير امورخارجه
فرانسه به اسرائيل در نوامبر ٢٠٠٩، او با آويگدور ليبرمن همتای
اسرائيلی خود ديدار کرد. اگر اين فرد، اتريشی يا ايتاليائی
بود، احتمالا بخاطر موضع گيری هايش به عنوان فاشيست يا
نژادپرست مورد نکوهش قرار می گرفت٭. کوشنر اعلام کرد که ساخت
نهصد مسکن در شهرک جيلو (بيت المقدس) « سياسی نبوده و نبايد
مانعی برای از سرگيری گفتگوها باشد (٢)». او نسبت به ممانعت از
حمل مصالح ساختمانی برای بيمارستان غزه که با نظارت فرانسه
ساخته می شود، اعتراضی نکرد. علاوه بر آن، نسبت به جلوگيری
اسرائيل از سفر دانشجويان فلسطينی که بورس تحصيلی فرانسه را
دريافت کرده اند، نيز اعتراضی نکرد. کوشنر در مورد مشکلاتی نيز
که اسرائيل با اتخاذ «سياست جديد» عرضه ويزا برای کليه کارکنان
خارجی سازمان های غير دولتی (ان جی او) شاغل در سرزمين های
فلسطينی ايجاد کرده است، سکوت پيشه کرد. کوشنر دست آخر با کرنش
در برابر دستورات قدرت اشغالگر و انصراف از سفر به غزه، به
اسرائيل جايزه هم داد.
در حالی که، همتای ايرلندی وی، مايکل مارتين، که در مارس ٢٠١٠
با ممانعت اسرائيل جهت ديدار از غزه مواجه شده بود، از راه مرز
مصر وارد غزه شد. بدنبال اين حادثه او نوشته بود: «روشن است که
اتحاديه اروپا و جامعه يبن المللی موظف است با افزايش فشار ها
به محاصره خاتمه داده و امکان گشايش گذرگاه ها را به منظور
عادی کردن روابط بازرگانی و انسان دوستانه فراهم آورد. (٣).»
برای سارکوزی جمله «فشار بر اسرائيل» هيچ مفهومی ندارد. محاصره
غزه همچنان ادامه دارد. گسترش شهرک های مستعمره ادامه دارد
ومذاکرات با بن بست روبروست. چه اهميتی دارد، بازهم سبيل نتان
ياهو را چرب کنيم، شايد توانستيم از او شخصيت صلح طلبی
بسازيم... چنين بود که در دسامبر ٢٠٠٨، به ابتکار رئيس جمهور
فرانسه، اتحاديه اروپا روابطش با اسرائيل را ارتقا داد (٤) و
همين کشور پس از کمتر از سه هفته ، به غزه حمله کرد. رئيس
جمهوری فرانسه با ادعای شکستن آتش بس از جانب حماس، از اين
عمليات حمايت کرد. با نگاهی به سايت وزارت امورخارجه اسرائيل
به سادگی می توان دريافت که آنان باوجود تاييد پرتاب راکت،
اعلام کرده بودند که حماس تا ٤ نوامبر ٢٠٠٩، آتش بس را رعايت و
سپس ارتش اسرائيل با يک عمليات خونين آن را نقض کرده است.
در شرايطی که مدرسه ها وهزاران خانه تخريب شده در غزه را نمی
توان بازسازی کرد (ورود سيمان ممنوع است)، کريستف بيگو سفير
فرانسه در اسرائيل فاضل مآبانه در مورد استفاده از واژه
«محاصره اقتصادی» دچار ترديد است و معتقد است که بايد اين کلمه
را در داخل گيومه «» گذاست. زيرا،با همه اين حرف ها، کالا ها
چه از طريق تونل ها و چه از مرز اسرائيل، وارد غزه می شوند.
(٥)» آقای بيگو که معلوم نيست چه زمانی نماينده فرانسه و چه
زمانی نماينده اسرائيل است، شديدا به پيشنهاد جسورانه ای تاخت
که سوئد در دسامبر ٢٠٠٩ در قالب بيانيه ای به اتحاديه اروپا
پيشنهاد کرده بود.آقای سفير در مصاحبه ای دلايل خويشتن داری
فرانسه را شرح می دهد. «ابتدا، هر بيانيه ای می بايست ، تصميم
مثبت [عجب!] بنيامين نتانياهو را در مد نظر بگيرد که توقف
محدود شهرک سازی را پذيرفته بود. ما می بايست از اين پيشنهاد
استقبال کنيم، هر چند که به همه انتظارات ما پاسخ مثبت نمی
دهد. (٦).»
ياری نتانياهو به القاعده
حال آن که، نه فقط مستعمره سازی در بيت المقدس ادامه دارد،
بلکه در سرزمين های کرانه باختری نيز به مدت ده ماه «محدود»
شده است و اسرائيل همچنان ساختمان سه هزار مسکن را ادامه می
دهد. در سال ٢٠٠٩، جمعيت مستعمره های کرانه باختری رود اردن،
با افزايش ده هزار نفری از مرز سيصدهزار نفر گذشت. دولت فرانسه
بجای اتخاذ تدابيری جهت جلوگيری ازورود کالاهای توليدی شهرک
های استعماری (کولونها)، همان طوری که قوانين اروپا الزامی
دانسته وديوان داوری اتحاديه اروپا نيز در حکمی بتاريخ ٢٥
فوريه تاييد کرده، ترجيح می دهد فعالان «کارزار تحريم و عدم
سرمايه گذاری و مجازات» (BDS) را تعقيب کند. مديريت امور جنائی
و بخشودگی وزارت دادگستری فرانسه در ١٢ فوريه ٢٠١٠، در «پيامی
تلگرافی» به کليه دادستان های عمومی دادگاه های پژوهش دستور
داد تا با تهيه «پاسخ منسجم و قاطعی عليه اين تحرکات» ، از
«چگونگی اجرای اين رهنمود» گزارشی تهيه کند (٧)». و به اين می
گويند استقلال دادگستری؟
سوئد متنی را پيشنهاد کرده بود، اما فرانسه موفق شد لحن آن را
«آرام تر» کند. در اين متن، خبری از بيت المقدس شرقی به عنوان
پايتخت فلسطين نيست ولی بيت المقدس را به عنوان پايتخت دو دولت
قيد کرده و واژه «حاکميت» دولت فلسطين از متن حذف شده و بجايش
«يکپارچگی سرزمينی» درج شده است.
در سال های دهه ١٩٧٠، هنری کيسينجر، وزير امور خارجه پيشين
آمريکا، اصولی را که پايه مذاکرات دولت اسرائيل است، به کنايه
چنين تعريف می کرد: «اگر شما ٩٥ درصد با آن ها موافق باشيد،
يعنی شما يهودی ستيز خطرناکی هستيد».
اتهاماتی از اين قماش، فراوان به باراک اوباما نسبت داه اند،
زيرا که وی به تغيير در گفتار آمريکا بجای تغيير درسياست بسنده
می کند. چنين بر می آيد که بحران ناشی از ديدار جوزف بايدن،
معاون رئيس جمهوری آمريکا در نيمه های مارس ٢٠١٠ و پاسخ دندان
شکنی که دولت اسرائيل با اعلام ساختمان هزار و ششصد مسکن در
بيت المقدس شرقی داد، فراموش شده است. يادآوری شود که بايدن
دوست دارد تکرارکند که برای صهيونيست بودن، لازم نيست که يهودی
باشی. اين حادثه نشان می دهد که حکومت تل آويو، ترتيب اثر
چندانی به پدرخوانده آمريکائی اش نمی دهد.
ژنرال ديويد پترئوس، مسئول مرکز فرماندهی آمريکا در خاور
ميانه، در هنگام توضيح در سنای آمريکا در روز ١٦ مارس ٢٠١٠،
اظهار داشت که دشمنی ميان اسرائيل و همسايگانش به احساسات ضد
امريکائی دامن می زند و القاعده و ايران از اين احساسات بهره
برداری می کنند (٨). بايدن، معاون رئيس جمهوری امريکا حتی به
نتانياهو گفته بود که سياست او جان آمريکائيان را در عراق و
افغانستان به خطر می اندازد.
نه اين موضع گيری پنتاگون و نه تحقيرهای يادشده تغييری در
استراتژی ايالات متحده ببار نياورد. حتی از سر گيری گفتگوهای
غيرمستقيم ميان اسرائيلی ها و فلسطينی ها، هيچ اثر روشنی درپی
نداشت. همان طوری که رابرت ساتلوف، رئيس «Washington Institute
for Near East Policy» (انستيتوی واشينگتن برای سياست خاور
نزديک)، يکی از گروه مشاوران(think tank) نزديک به لابی طرفدار
اسرائيل اظهار داشت «هيچ ناظر جدی به پيشرفتی در کوتاه مدت
اعتقاد ندارد، ولی اين ديپلماسی فعال و پويا امکان می دهد که
انتقادها و ترديد ها را که در صدد ايجاد مشکل اند، خفه کرد.
علاوه بر آن، اين روش به دولت آمريکا امکان می دهد اضطراری
بودن مسئله ايران را در صدر دستور کار بين المللی قرار دهد.
(٩)
خيلی ساده، با داستان «روند صلح» افکار عمومی را سرگرم کنيم و
جنگ با ايران را تدارک ببينيم. فقط، پس از آن است که ميتوان بر
سر فلسطين به مصالحه رسيد. اين گفتاری است که رهبران اسرائيل
ده ها سال است عنوان می کنند، فقط نام دشمن تغيير می کند.
زمانی مصر بود و بعد عراق و اينک ايران. ترديدی نيست که اوباما
بيشتر از دولت اسرائيل، خواهان يافتن راه حلی برای فاجعه
فلسطين است. پرسشی که فرانسه و اتحاديه اروپا بايد پاسخ دهند،
چگونگی شرکت در اين تلاش است.
در ژوئن ١٩٨٠، جامعه اقتصادی اروپا اعلاميه مشهور ونيز را صادر
کرد. اين اعلاميه که با تلاش های فرانسه به تصويب رسيد، خواهان
برسميت شناختن بحق حقوق فلسطينيان بود و مخالفت اروپا با
مستعمره سازی و هر اقدامی که وضعيت بيت المقدس را تغيير دهد، و
دعوت می کرد که سازمان آزادی بخش فلسطين (ساف) به مذاکرات
بپيوندد. ايالات متحده و حکومت اسرائيل بی درنگ اعلاميه فوق را
رد کردند. اسرائيل پيوستن «اس اس های عرب٭٭» را به روند صلح
افشا می کرد. سيزده سال بعد، در سال ١٩٩٣، دولت اسرائيل ساف را
برسميت شناخت؛ اروپا راه را گشوده بود. ولی، دوران، دوره ديگری
بود. هنگامی بود که فرانسه جرئت داشت سياست خارجی ويژه خود را
داشته باشد...
------------------------
پاورقی ها:
١ – به مقالات زير مراجعه کنيد:
Klaude Angeli, « Kouchner fait
profil bas en Israël, Le Canard enchaîné, Paris, 25 juin
2008 ; Jean-Pierre Perrin, « La France humiliée par Tsahal
», Libération, Paris, 25 juin 2009 ; Gilles Paris, « Le 15
juillet à Gaza », Le Monde, 17 juillet 2009.
٢ - به مقاله مندرج در بلاگ لوموند
ديپلماتيک بتاريخ ١٩ نوامبر ٢٠٠٩ مراجعه کنيد:
http://blog.monde-diplo.net
٣ –
« Gaza a year later », International
Herald Tribune, Paris, 5 mars 2010.
٤ – خبرهای شرق در سايت فرانسه لوموند ديپلماتيک، ١٠ دسامبر
٢٠١٠
٥ – روزنامه فرانسوی کانار آنشنه، ٢١ اکتبر ٢٠٠٩
٦ –
« Paris commes out against Swedish plan
», The Jerusalem Post, 3 december 2009
٧ – متن کامل نامه را در بخش خبرهای شرق، ١٨ مارس ٢٠١٠ در سايت
لوموند ديپلماتيک بخوانيد
٨ –
Paul Woodward, blog War in
Context, ١٦ mars ٢٠١٠. يا به سايت فارين پاليسی، ١٣ مارس ٢٠١٠
مراجعه کنيد.
٩ –
« Biden’s Israel visit and its aftermath
», Policy Watch, n°1642, The Washington Institute for Near
East Policy, 15 martch 2010..
توضيح مترجم:
٭ هنگامی که در سال ٢٠٠٠، يورگ هايدر رهبر حزب نئو فاشيست
اتريش به وزارت امورخارجه اتريش منصوب شد، وزيران امورخارجه
کشورهای اتحاديه اروپا و از جمله فرانسه از ملاقات با وی
خودداری کردند.
٭٭ اس اس: Schutzstaffel به زبان آلمانی گردان محافظتی معنی
ميدهد، اين گروه که در سال ١٩٢٥ برای حفاظت از هيتلرتاسيس
يافت، از ارکان سرکوب رژيم نازی است. اين گروه بدست هاينريش
هيملر بنياد گذارده شد و گروهی شبه نظامی بود. گشتاپو پليس
سياسی وحشتناک نازی از اس اس ها دستور می گرفت.