خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
اتمی، شکست يا پيروزی؟
 
Kambiz Gilani

کامبيز گيلانی
 

گاهی، پرسش ها حواس آدم را پرت می کنند. اما، پاسخ های مناسب می توانند مسير آن را تغيير دهند. جمهوری اسلامی ايران، بار مردم ايران و نسل های گوناگونش را به مقصد نمی رساند. حاکميت ولايت فقيه، به تاريخ مردم ايران و جهان، بار مثبت نمی دهد.
اگر اين ادعای درستی باشد، روشن است که حضور آن نابجا خواهد بود. پس از گذشت اين همه سال، برای کسانی که خواسته اند سالم و بی دغدغه زندگی کنند، اين امکان به وجود نيامده است. مشکلاتی مثل جنگ، بی پولی، آوارگی و بی کاری به شدت در هم کوبيدشان. هم چنين، کسانی هم که خواسته اند از ابزار سياسی برای تغيير شرايط اجتماعی استفاده کنند، موفق نشده اند. چرا که با دغدغه هايی مثل دستگير شدن، زندانی و شکنجه شدن و دست آخر هم اعدام، رو به رو بوده اند.
رنجی سنگين، چنان در پوست و استخوان مردم رسوخ کرده است که رمق نسل های بعدی را هم کشيده است. با اين وجود، مردم ايران شکست نخورده اند؛ هر چند که ولايت فقيه، از ابزار گوناگون سرکوب، برای تحکيم قدرت، استفاده کرده است. او سال ها  بر يکپارچگی، تاکيد کرده است؛ مردم را در عصر پيشرفت های کلان علمی، محدود کرده است؛ دانش را در راستای خواسته های واپس گرايانه ی انديشه و جهان بينی اش، به گروگان گرفته است.
در به کارگيری از ابزار سرکوب، تا آنجا پيش می رود که تصميم به ساختن بمب اتمی می گيرد. با ساختن اين بمب، دو هدف را نشانه می گيرد. در ابتدا، سرکوب بيشتر دگر انديشان ـ اعم از داخلی و خارجی ـ و سپس، بهره برداری های سياسی منطقه ای.
اين تير به سنگ خورده است؛ دست کم، امروز.
اما آيا به اين ترتيب، رژيم، شکست خورده است؟ به فرض اين که پاسخ مثبت باشد، پيروز کيست؟ نقش مردم در اين پيروزی و شکست، چيست؟
بخشی از تحريم ها بر داشته می شوند، سرمايه گذاری های خارجی راه اندازی می شوند و سر انجام، سفره ی نان مردم، رنگين می شود.
آيا اين درست است؟ آيا با توجه به اين روند، مردم ايران پيروز شده اند؟
به راستی، مشکل مردم ايران، تحريم اتمی بوده است؟ تحريم های ديگر چه می شوند؟ دست اندازی های رژيم در منطقه به کجا کشيده می شود؟ تکليف قيمت نفت چه می شود؟
آيا زمانی که ولايت فقيه، نفت را بشکه ای صد و بيست دلار می فروخت، بيش از هفتاد درصد مردم، با خط فقر و زير آن، دست به گريبان نبودند؟
آيا پهن کردن فرش قرمز اين يا آن کشور اروپايی زير پای اين يا آن مسوول حکومتی، گره از مشگل مردم ايران، می گشايد؟
و، در نهايت با انداختن نگاهی به ماهيت مسوولان مدافع حکومت ولايت فقيه، از مجلس های گوناگون آن گرفته تا ارگان ها و بيت های خرد و کلانش، می شود کسانی را يافت که امروز و آينده ی ايران را به دستشان سپرد؟
آيا پيام اين دست ها، برای نسل های پيش رو، به گرمی فشردن دست های آنهاست، يا با بی رحمی، فشردن گلويشان؟ آيا...آيا...و بسياری پرسش های ديگر از اين دست، ذهن کنجکاو انسان آگاه را به خود مشغول می کند.
 
دوباره، به ابتدای سخن بر می گردم. اتمی، شکست يا پيروزی؟
پرسش ها، گاهی وقت ها حواس آدم را پرت می کنند؛ به ويژه، وقتی که آدم حواس پرتی هم داشته باشد، يا بدتر از آن، خودش را به حواس پرتی بزند.
مشکل، حاکميت است؛ نه به اين دليل که در خارج از آن، کسی از اين يا آن جريان سياسی جانبداری می کند؛ نه به اين خاطر که کداميک از آن ها، درست می گويد يا نه! يا کداميک مبارز واقعی است يا نه! کداميک بهتر می بود اگر به قدرت می رسيد! يا قدرت اگر به دست اين يا آن بيافتد، بدتر است يا بهتر!
نه! بلکه به اين دليل که، پس از گذشت اين همه سال از به قدرت رسيدن اين حکومت، از شقاوت و بی رحمی اش، کاسته نشده است؛ سهل است، انتقادهای درونی خود را هم ديگر بر نمی تابد. و، اين يعنی آغاز فشار های بيشتر با بهانه های جديد.
بدون توجه به ملاحظاتی از اين دست که بايد با اين حکومت کنار آمد و با استفاده از روش های مشاوره ای، انتقادی، روشنگری و... او را بر سر عقل آورد، و با سعی در بالا بردن رشد فرهنگی، زمينه های انتخابات آزاد را فراهم آورد، واقعيت اين است که آينده ی انسان ايرانی، از اين حکومت جداست.
اين روشن است که آن آينده را بايد ساخت. برای اين کار، در آغاز، بايد دانست که کدام ارزش ها را جست و جو می کنيم؟ پايه های علمی و مهم تر از آن، عملی آن راه و آن ارزش ها کدامند؟
اولين گام هم رفع تحريم است.
حاکميت از تحريم می نالد، که دست و پايش را بسته است.
مردم ما هم از تحريمی در عذابند، که دست کم، در درازای اين سی و هفت سال، آنها را به اين روز که می بينيم، نشانده است.
تحريم آزادی های اجتماعي:
مثل آزادی بيان، پوشش، احزاب، مطبوعات و ... که به تغيير ختم می شوند. برای نظام های استبدادی، قبول تغيير، يعنی پذيرش فروپاشی؛ به همين دليل، اين همه سرکوب و زندان و اعدام در همه ی اين سال ها.
از اين رو، اين تحريم را بايد پس زد. تنها راهش هم، برخورد اتمی است.
با همه ی اتم های تشکيل دهنده اش بايد رو به رو شد، شناختش، زشتی و بی آيندگی اش را مطرح کرد و در هيچ نقطه ای در اين روند، فريب اين يا آن خدعه را نخورد. يعنی هر کس، در حد توان، خواسته و امکانش در به بار نشاندن اين حق اصرار ورزد.
و، با توجه به عقب نشينی ای که رژيم در ارتباط با ساخت بمب اتمی رو به رو شده است، می شود با دستی بازتر، خواسته های دگر خواهی را تا رسيدن به دگرگونی، پی گرفت.
راهی در پيش است. راهی هم پيموده شده است. بسياری، همه ی آنچه را داشته اند در اين راه گذاشته اند. ستم بسياری بر اين مردم رفته است.
انهدامی که يکسره و بی رحم، همه ی اتم های زيستن انسانی و مسالمت آميز مردم، فرهنگ و تاريخ آزاديخواهی انسان را نشانه رفته است... همه ی آن را...

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول