خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
فلسطين: ناهمسازی ها، نوميدی ها و اميد ها Saeed Rahnema  سعيد رهنما
 
سعيد رهنما
 


۲۱ فروردين ۱۳۹۳
-----------------
 
زندگی تحتِ اِشغال
 
اورشليم عجيب ترين و ديوانه ترين شهر عالم است. در بازارهای تو در توی شهر قديمی، يهوديان ارتدکس با گيس های بلند و کلاه بر سر از کنار مردان مسلمان ريشو و زنان محجبه با شتاب می گذرند، و مسيحيانی را می بينی که صليب بر دوش رنج مسيح را تجربه می کنند. اما اورشليم بزرگ ، که مرزهای کنونی اش چندين برابر اورشليمِ قبل از ايجاد دولت اسراييل است، تمام بخش های شرقی و غربی اش تحت کنترل و "مالکيت" اسراييل در آمده و ديوارِ منحوس همراه با شهرک های يهودی نشين که همچون قارچ اززمين ميرويند، آنرا از کرانه غربی رود اردن جدا کرده است. اشتهای دست راستی های اسرائيل برای بلعيدن زمين ها و سلب مالکيت فلسطينی ها بی انتها است و حتی مکان های مذهبی قُبه الصخره و مسجد الاقصی در قلب شهر قديمی اورشليم را نيز در بر می گيرد. در های ورود به اين مجموعه که مسلمانان آنرا "حرم الشريف" می خوانند را سربازان مسلح اسراييلی کنترل می کنند، اما اجازه نهايی را دربان های مسلمان صادر می کنند که کارگزاران سازمان اوقاف اردن هستند. از زمان اشغال کرانه غربی توسط اردن همزمان با ايجاد دولت اسراييل، اوقاف اردن اداره "حرم" را در دست داشته. نگهبانان مسلمان عمدتا از ُعمال اخوان المسلمين اردن اند وهمانند حزب اللهی های خودمان نگران رعايت ادب و مدارای مذهبی و فرهنگی نيستند. بموا زات افزايش سياست تهاجمی اسرائيل ، سخت گيری و تعصب مذهبی نگهبانانِ مسلمان "حرم " نيز افزايش يافته. قبلا فقط روزهای جمعه از ورود غير مسلمانان به محوطه حرم جلوگيری می شد اما حالا شنبه ها نيز به اين ممنوعيت اضافه شده.
 
بعلت جلوگيری از ورود همسفر "غير مسلمان " مان ما از سَمت ديگری خارج از "حرم" وارد منطقه ديوار غربی يا " ديوار نُدبه" يهوديان شديم. يهوديانِ مذهبی دسته دسته در مقابل اين ديوار کهن در بخش های مجزای مردانه و زنانه مشغول دعا و سرتکان دادن بودند. ظهر شده بود و ناگهان صدای اذان از بلند گوهای مناره مسجد الاقصی، مسجد عُمر و ديگر مساجد شهر قديم تمام فضا را پر کرد. از آن دورتر ها صدای زنگ کليسا ها و عبور مسيحيانِ فرقه های گوناگون بگوش می رسيد
 
در درون ديوار های اورشليم، محله های فلسطينی به بهانه های مختلف از سوی دولت اسراييل مصادره می شود. مثلا، در محله سيلوان، به بهانه اکتشافات باستانشناسی، فلسطينی ها را اخراج کرده و با ايجاد پارکی وسيع آنرا "شهر داود" ناميده اند. جالب آنکه علی رغم همه زمين شکافی ها هنوز حتی يک شاهد تاريخی در مورد داود نتوانسته اند عرضه کنند. در محل ديگری، بازارچه بسيار مدرنی " بر پا کرده و نام قديمی "مَامن الله" را به "ماملا" تغيير داده اند. در اورشليم شرقی، حدود ۳۰۰ هزار فلسطہنی، عمدتا مسلمان زندگی می کنند. پاره ای از آنها شهروند اسراييل اند و بسياری تنها "مقيم" اورشليم اند. با آنکه آنها از خدمات اجتماعی اسراييل بهره مند هستند و گاه مورد حسادت پاره ای ديگر فلسطينيان ــ چرا که می توانند به هر نقطه کرانه غربی رفت و آمد کنند، در حاليکه ميليون ها فلسطينی از کرانه غربی حق ورود به اورشليم را ندارند ــ اما گروههای فقيرتری که توان پرداخت ماليات های سنگين اسراييل را ندارند از حد اقل خدمات شهری نيز بی بهره اند. خيابانی را که دو سال پيش، ظاهرا برای کشيدن گاز، زير و رو شده ديده بوديم امسال نيز در همان حال ديديم. در بيرون شهر قديمی و در حاشيه سمت شمالی آن نزديکی باب العمود (دروازه دمشق) و بسوی شمال شرقی حوالی باب الزهيرا (دروازه هِرود)، محله های فقير نشين فلسطينی را می توان بوضوح مشاهده کرد. بسياری از ازين خانه ها و مغازه ها متعلق به اوقاف اردن است و ساکنين آنها کرايه خود را به اوقاف اردن می پردازند و دولت خود گردان فلسطين کوچکترين اختياری در مورد آنها ندارد. همانطور که اشاره شد کنترل در های ورودی "حرم" را نيز همين عُمال اوقافِ اردن اداره می کنند
 
دولت اسراييل به بهانه های مختلف از بازگشت فلسطينی های اورشليم که به هر دليل بمدت طولانی شهر را ترک کرده اند جلوگيری می کند. هر آنکس که "غايب" محسوب شود خانه ويا اطاق مسکونی اش را از دست ميدهد. خانه ها و فضاهای مصادره شده اين فلسطينيان به يهوديان "فروخته" می شود. از همين روست که در هر سفر به سر زمين فلسطين خانه های بيشتری را با پرچم اسراييل در قلب شهر کهنه، حتی در نزديکی گنبد طلايی ديده ايم. جمعيت يهودی اورشليم شرقی هم اکنون به نزديک ۱۹۰ هزارنفر رسيده است.
 
رشد سريع راستِ افراطی بويژه يهوديان اولترا ارتدکس در اسراييل موقعيت فلسطينی ها را بمراتب سخت تر کرده است. اين يهوديان افراطی که حتی مورد خشم ديگر يهوديان هستند، نه کار می کنند نه ماليات می پردازند،و روزها و شب ها را به دعا می گذرانند. متوسط خانوار آنها هشت نفر است. چند سال پيش جمعيت آنها در اسراييل کمتر از ۲۰۰ هزار نفر بود و حالا بيش از ۷۰۰ هزار نفر، يا حدود ۱۲ در صد جمعيت اين کشور را تشکيل می دهند. احزاب مذهبی اسراييل، که بخاطر سيستم سياسی "نمايندگی نسبي"، علی رغم تعداد کم نقش مهمی در سياست گذاری اسراييل دارند، با حمايت اين مذهبيون افراطی مدام زندگی را بر فلسطينيان سخت تر می کنند. در شهر الخليل (هبرون) ۴۰۰ نفر يهودی افراطَی و مسلح، تحت حمايت ۱۲۰۰ سرباز اسراييلی، بيش از ۱۵۰ هزار سکنهِ فلسطينی شهر را تحت کنترل دارند. بسياری مغازه های بستهِ بازار قديمی شهر و زباله هايی که اين جماٰعتِ خشن بر سر رهگذران می ريزندو تحقير هايی که فلسطينی های اين شهر تحمل می کنند، خشم و نفرت هر انسانی را بر می انگيزد.
 
بخشی از بازاربسته شدهِ هبرون
 
پيشروی اسراييل در ساير نقاط کرانه غربی نيز ادامه دارد. بيش از ۱۲۰ شهرک (کُلُنی) يهودی نزديک به ۴۰۰ هزارنفر مهاجر متعصب يهودی را در سراسر کرانه غربی در خود جا داده است. در دره حاصلخيز رود اردن، اسراييل به بهانه های مختلف همه ساله محله های مسکونی فلسطينی و بَدوی های ناحيه را تخريب می کند. علاوه برهدف گسترش کلنی ها، اسراييل به بهانه امنيت مرزها، تمام حاشيه رود اردن را برروی فلسطينی ها بسته. دولت خود گردان فلسطين سالی بيش از يک ميليارد دلار را بخاطر نداشتن کنترل بر دره اردن (درقسمت فلسطينی کرانه غربی) از دست می دهد، و اين معادل رقمی است که هر سال کسری دارد ومجبور به وام گرفتن است.فلسطينی ها به بحر الميت نيز دسترسی ندارند. مهم ترين شهر فلسطينی دره رود اردن، شهر اريحا (جِريکو) است که قديمی ترين شهرهمواره مسکونی جهان است.
 
در اين سفر از طريق يکی از دوستان فرصتی پيش آمد تا با ماجد الفتيانی استاندار ايالت جريکو ديداری داشته باشيم. او که خود از اهالی اريحا است، می گفت که بيش از ۴۴ سال است که بحر الميت را نديده است. و اين در حالی است که نيمی از ساحل شمالی بحر الميت در مرز ايالت اريحا قرار دارد. در مذاکرات دوجانبه، فلسطين خواستار هفت کيلومتر مربع از بحر الميت شده، اما اسراييل آنرا رد کرده است. توضيح می داد که کُلنی ها چند دَه برابر فلسطينی ها آب مصرف می کنند، و آب شان مجانی است، حال آنکه فلسطينی ها بايد بخش زيادی از آب را از اسراييل خريداری کنند. در مذاکرات به اصطلاح صلح که هم اکنون با فشار امريکا در جريان است، اسراييل رسما خواستار کنترل کامل مرزِ رود اردن در کرانه غربی شده. مذاکره کنندگان فلسطينی گفته اند که اگر اسراييل واقعا نگران امنيت اين مرز است، آنها حاضرند که حضور يک نيروی پاسدار بين المللی را دراين ناحيه بپذيرند. اما اسراييل که بهانه اصلی اش حفظ و بهره برداری از اين درهِ فوق العاده حاصلخيز است، اين پيشنهاد را نپذيرفته. به گفته استاندار اريحا در بيست سال گذشته حتی يک "حادثه امنيتي" دراين مرز اتفاق نيافتاده، چرا که اردن نيز در کنترل اين مرز بسيار سخت گير بوده.
 
در ديگر نقاط کرانه غربی نيز اسراييل در حال خفه کردن فضای فلسطينی هاست. درشهر بيت الحم (بتلهم) که يک شهر فلسطينی است و بخاطر وجود کليسای تولد مسيح، (کنيسه المهد)، از مراکز مهم توريستی بوده، اسراييل به کمک جريانات دست راستی مسيحی در جهان غرب، عملا کنترل تمام تور ها را در دست گرفته و مانع از ماندن توريست ها در هتل های اين شهر که در حال ورشکستگی اند، ميشود و حتی وقتِ بازديد و خريد از بازار شهر را نيز نمی دهند. اين شهر تاريخی مهم در شرايط‌ اقتصادی سختی روزگار می گذراند.
 
تغيير و تحول جامعه فلسطين
 
رام الله، پايتخت اداری و مرکز اقتصادی فلسطين با سرعتی باور نکردنی در حال رشد و رونق است. اينجا مقر دولت خود مختار فلسطين است که حال خود را رسما دولت فلسطين می نامد، و نيز مقر ادارات مرکزی تمام سازمانهای غير دولتی ان.جی.او های خارجی، و سفارت خانه ها است. نه تنها خود شهر که در اطراف آن شهرک های فلسطينی با آپارتمانها و خانه های بسيار گران قيمت در حال رشدند. بسياری سرمايه داران فلسطينی از غرب يا به رام لله کوچ کرده و يا در آن سرمايه گذاری کرده اند. حتی پاره ای سرمايه داران فلسطينی برای فرار از ماليات های سنگين اسراييل، شرکت های خود را از اورشليم به رام الله منتقل کرده اند.
 
رام الله چهره جديد فلسطين است با همه تناقض ها و نا همسازی ها و جنبه های منفی و مثبت اش، و نيز با همه ويژه گی های شهرهای مدرن؛ ساختمانهای بزرگ، رستوران ها، هتل ها، بوتيک ها، مدارس و بيمارستان ها و غيره. موقعيت متناقض رام الله در اين است که هر ساختمانی که در اين پايتخت بر پا می شود، نمادی از پيشروی و گسترش فلسطين است، و از سوی ديگر ميخی است بر تابوتِ پايتخت آرمانی فلسطين، يعنی اورشليم شرقی، آرمانی که هر چه که زمان از آن می گذرد، کم رنگ تر و کم رنگ تر می شود.
 
بخشی ازمرکز شهر رام اله
 
تناقضِ ديگر رام الله به ساکنين اين شهر باز می گردد. رام الله عمدتا شهر طبقه متوسط جديد
است. اين طبقهِ نظير هر جامعه ديگری کادر های حرفه ای پزشک، حقوق دان، مهندس، معلم، کارمند دولتی و بخش خصوصی و غيره، و جمع عظيم روشنفکران و هنرمندان را در خود جای می دهد، کسانی که تحول جامعه مدرن بدون آنها ميسر نيست، و بسياری از آنها نيروی متفکر و ترقی خواه جامعه را تشکيل می دهند. از سوی ديگر بسياری اقشارهمين طبقه از هر جهت محافضه کار، سازشکار و تنها نگران منافع خود هستند.
 
نگرانی بخش وسيعی از ۱۵۵ هزار کارمند دولت فلسطين و دهها هزار کارمندان ان.جی.او ها، نظير هم طبقه های خود در ساير نقاط جهان، حفظ شغل خود، خريد خانه، و تحصيل فرزندان شان است. بی ترديد همگی از اشغال سرزمين شان توسط ‌اسراييل خشمگين و منزجر اند، اما خواستار رويارويی جدی با آن نيستند. کاهش راديکاليسم در جنبش فلسطين دليل دومی نيز دارد که به تجربه وحشتناک شهروندان رام الله با اسراييل در طول انتفاضه دوم مربوط است. با پيوستن رام الله به انتفاضه اسراييل شهر را دو باره اشغال کرد، ساختمانهای دولتی را با تانک ويران و آنها را غارت نمود، شبکه برق را قطع کرد، و آب را بر روی شهر بست. درسال ۲۰۰۲ نيروهای اسرائيل خانه و محل کار ياسر عرفات را ويران کردند و تنها يک اطاق را برای حبس خانگی او نگه داشتند که تا آخرين سفر و مرگ مشکوکش در آنجا اقامت داشت. ساکنين رام لله نيز تجربه غزه را دارند که بعد از روی کار آمدن حماس، شهر غزه و بسياری دهات بی دفاع مورد حمله بمب افکن ها و جنگده های اف ۱۶ اسرائيل و بمب های فسفری قرار گرفت و ظرف چند روز بيش از ۱۶۰۰ نفر کشته و هزاران نفر زخمی و بی خانمان شدند.

بهر حال همراه با تغيير شرايط اقتصادی، ترکتب طبقاتی جامعه فلسطينی نيز بسرعت در حال دگرگونی است. زمانی دهقانان "فلاحين" درصد بزرگی از جمعيت را تشکيل می دادند، اما هم اکنون از کل جمعيت ۱۵ سال به بالا در کرانه غربی و غزه، تنها حدود ۵/۱۱ در صد به کشاورزی و ماهيگيری مشغول اند. کاهش زمين های کشاورزی بر اثرحضور نيروهای اشغالگر و رشد جاده ها و شهرها، رشد وسيع بخش ساختمان و خدمات، سهم کشاورزان و بخش کشاورزی را کاهش داده است. بخش صنعت و ساخت بخاطر سياست های اسراييل و محدوديت های واردات مواد و قطعات کماکان محدود است و تنها کمتر از ۱۲ در اين بخش اشتغال دارند. بعد از بخش‌ ساختمان (۴/۱۴ درصد)، و تجارت (۶/۱۹ در صد)، بزرگترين ميزان اشتغال در بخش خدمات (۱/۳۶ در صد) متمرکز است.
 
عامل بسيارحساس و مهم ديگر جوانی و رشد سريع جمعيت است، که از ۵/۴ ميليون فلسطينی کرانه غربی و غزه، چهل در صد زير ۱۵ سال، و بيش از سی در صد بين ۱۵ تا ۲۹ ساله اند. به عبارت ديگر بيش از ۷۰ در صد مناطق اشغالی زير ۳۰ سال هستند. حدود يک ميليون و دويست هزار نفريا حدود ۲۵ درصد جمعيت را دانش آموزان (کمی بيشتر دختر) تشکيل می دهند. بيش از ۱۸۵ هزار نفر(اکثرا دختر) نيز دانشجوی دانشگاه ها و کالج های فلسطينی هستند.
راديکاليسم جوانان بويژه دانشجويان ادامه دارد، و بسته به اوضاع و رويداد معين، در گيری های جدی پيش می آيد، اما هيچ کدام نتوانسته و نمی تواند بخودی خود "بهار" فلسطينی را به ارمغان آورد. جريانات سياسی فلسطينی پراکنده و همگی از اعتبار افتاده اند. "شورای ملی فلسطين" (پارلمان) تعطيل است و چندين سال است که نشستی نداشته، چرا که حماس نمی تواند در آن شرکت کند. اما دليل عمده تر آن است که همه جريانات از انتخابات می ترسند. دوره رياست جمهوری محمود عباس سالها ست که سر آمده، اما بخاطر شرايط اضطراری انتخاباتی در کار نيست. کنفرانس وحدت سازمانهای فلسطينی در دانشگاه القدس که قبلا در باره اش نوشتم متاسفانه همانطور که پيش بينی ميشد به جايی نرسيد.
 
"راه حل دو دولت" مُرده، و "راه حل دولتِ واحد" ناممکن است
 
سر درگمی درمورد راه حل پايان بخشيدن به اشغال و صلح با اسراييل ادامه دارد. با ادامه سياست های ظالمانه اسراييل از يک سو و ادامه اختلافات درونی فلسطين از سوی ديگر،" راه حل دو دولت" کاملا بی اعتبار شده، و تعداد بيشتری از فلسطينی ها بر" راه حل دولت واحد" (اسراييلی ها و فلسطينی ها در يک نظام واحد) تاکيد می کنند. واقعيت تلخ اين است که راه حل دو دولت مرده، و" راه حل دولتِ واحد" هرگز عملی نبوده و نخواهد بود. ادعای صهيونيست ها ايجاد کشور و دولتی خاصِ يهوديان بوده، و ايجاد يک کشور واحد در محدوده جغرافيايی کنونی اسراييل و سرزمين های اشغالی اين خواست را به مخاطره می اندازد.
 
جمعيت کنونی ۵/۴ ميليونی کرانه غربی و غزه همراه با ۴/۱ميليون جمعيت فلسطينی ها ی داخل اسراييل، کُل جمعيت فلسطين را به حدود شش ميليون، يا تا حدودی برابر جمعيتِ يهودی اسراييل رسانده. نرخ رشد جمعيت فلسطينی بمراتب بالا تر از نرخ رشد اسراييل ــ به استثنای يهوديان اولترا ارتدکس ــ است. اين بدان معنی است که در چند سال آينده ، يهوديان اسراييل اقليتِ جمعيت را تشکيل خواهند داد، و واضح است که دست راستی های اسراييل که قدرت را در دست دارند، و تمامی جهان غرب که حاميان آنها است، به راه حل دولت واحد تن نخواهند داد. فلسطينی ها که جز همدردی توده های بی قدرتِ جهان، حامی ديگری ندارند امکان تحميل اين راه حل را ندارند. از آن گذشته فلسطينی های خارج از مناطق اشغالی (حدود پنج ميليون در کشورهای عربی، و نزديک به ۷۰۰ هزار نفر در ديگر کشور ها)، جز همبستگی آرمانی و شکايت کمک چندانی به فلسطين نمی کنند. پاره ای از آنها ثروتمندان بزرگی هستند، اما بجز ساختن ويلاهای تابستانی کاخ مانند در دهات قبلی خود، مثل جلجليه قدمی برای ايجاد زير ساخت های ضروری مانند بيمارستان مدرسه و دانشگاه بر نمی دارند. بر اين اساس است که فلسطينی های سرزمين های اشغالی امکانات بسيار محدودی برای تحميل خواست های خود دارند، و اسراييل با حمايت امريکا و اروپا فضای خود را گسترش می دهد و فضای فلسطين را تنگ تر و تنگ تر می کند.
 
جنبش جهانی تحريمِ اسراييل و لغو سرمايه گذاری در آن (BDS)، علی رغم رو به گسترش بودن و موفقيت هايی که در جلب حمايت افکار عمومی جهان بر عليه سياست های مخرب و ظالمانه اسراييل داشته، نمی تواند نقش مشابهی را که در افريقای جنوبی دوران آپارتايد بازی کرد، ايفا کند، چرا که قسمت اعظم کمک های مالی و سرمايه گذاری ها در اسراييل را دولت ها و شرکت های امپرياليستی و جريانات افراطَی يهودی و مسيحی انجام می دهند، و آنها علی رغم ترسی که از گسترش اين جنبش مترقی تحريم دارند، توجهی به خواست های آن نمی کنند. پيوستن فلسطين به نهاد های بين المللی، که محمود عباس در آوريل همين سال اسناد آنرا امضا نمود، و حتی پيوستن به سازمان ملل بعنوان يک عضو کامل، با آنکه فشار بر اسراييل را بشدت افزايش خواهد داد، بخودی خود اسراييل را وادار به يک صلح عادلانه و پذيرش يک دولت واقعی فلسطينی نخواهد کرد.
 
مشکل اين است که مبارزهِ ای غير راديکال نيروهای راست اسراييل را وادار به پذيرش خوات های عادلانه فلسطينی ها نمی کند، و از سوی ديگر مبارزه راديکال، نظير آنچه که در انتفاضه دوم رخ داد، اسراييل را خشن تر کرده و به ويرانگری وحشتناک دست خواهد زد.
يک راه وارد کردن فشار جدی به اسراييل از سوی دولت فلسطين می تواند اين باشد که پس از تعيين يک ضرب الاجل برای تامين خواست های واقع بينانه اش، از جمله بازگشت به مرزهای قبل از ۱۹۶۷، دولت فلسطين را منحل اعلام کند. تعطيلی دولت فلسطين قطعا اسراييل را با مشکلات فراوانی روبرو می کند. گفتنی است که از مجموع ۱۵۵ هزار کارمند دولت فلسطين، ۶۶ هزار نفر، يا نزديک به ۴۲ در صد، در بخش های امنيتی و پليس مشغول اند. بخش وسيعی از کمک های اغلب کشورهای خارجی به دولت فلسطين نيز به اين بخش مربوط می شود، که هدف آن در واقع تآمين امنيت مرزهای اسراييل و شهرک ها و تاسيسات اسراييل در کرانه غربی است. از کار انداختن اين بخش وسيع نا امنی را بشدت افزايش می دهد. اما بر کنار از آنکه، صد ها هزار خانواده فلسطينی، اعم از کارمندان دولت و کارکنان ان.جی.او. ها ــ که وجودشان همگی مشروط به رابطه دولت فلسطين و اسراييل است ــ بيکار می شوند و اقتصاد فلسطين نيز ساقط ‌می شود، اين عمل به تهاجم بيشتر اسرائيل خواهد انجاميد. اول از هر چيزاسرائيل، رام لله را خفه کرده ، آب و برق را قطع می کند، و راه های ورود و خروج را می بندد. اگر غزه بخاطر متصل بودن به صحرای سينا توانست قهرمانانه از طريق کندن هزاران تونل زير زمينی راه تنفسی پيدا کند، رام الله چنين امکانی را نخواهد داشت. اگر هم اهالی رام الله دست به خشونت زنند، اسراييل رام الله را بمباران خواهد کرد، و هر آنچه که ساخته شده نابود شده و جهان نيز ساکت خواهد ماند.
 
اين راه حل فرضی را با يک از دوستان با نفوذ فلسطينی مطرح‌ کردم. علاوه برتاييد صدماتی که در بالا اشاره کردم، او نکته مهم ديگری را نيز مطرح کرد. به اعتقاد او ايجاد چنين بحرانی سبب می شود که قسمت اعظم نيروی فنی، علمی و حرفه ای فلسطين که با چه مشقاتی در اين چند ساله تربيت شده اند، از دست بروند و اغلب آنها به ديگر کشور های عربی، بويژه شيخ نشين های خليج فارس کوچ کنند، و بدون آنها فلسطين کوچکترين شانسی برای استقرار يک جامعه پيشرونده نخواهد داشت.
 
مساله اين است که با ناهمسازی ها و پيچيدگی های فراوان، فلسطين در روياريی بسيار نا برابربا اسرائيل قرار دارد و چاره ای ندارد که همزمان با تلاش برای وحدت عمل در جهتِ مبارزه برای پايان بخشيدن به اشغال کرانه غربی ورفع محاصره غزه، از هر فرصت برای تقويت جامعه خود و ايجاد نهاد های مدرن استفاده کند، سطح ‌آموزش و توان فنی و علمی خود را بالا برد، و بخش وسيع تری از فلسطينی های خارج از سر زمين های اشغالی را بخود جلب کند. با اين اعتقاد بود که من پيشنهادِ وزيرِ خدمات امور اداری و استخدامی فلسطين (ديوان الموظفين العام) را برای کمک به ايجاد مدرسه عالی مديريت دولتی فلسطين، بی هيچ ترديدی پذيرفتم. سفر اخير در همين رابطه انجام شد واولين گام های اساسی در ايجاد اين نهاد آموزشی مهم که مديران و کارمندان وزارت خانه ها و ديگر نهاد های خدماتی (و نه امنيتی) دولت فلسطين را تربيت خواهد کرد، برداشته شد.
 
در ميان تمامی اين ناهمسازی ها و مشکلات و محدوديت ها، فلسطين با اراده آهنين مردمش، بويژه جوانانش شانس اين را دارد که حتی در يک " راه حل يک و نيم دولتي" (که قبلا در باره آن نوشته ام) و متاسفانه به آن تحميل خواهد شد، خود را حفظ و باز سازی کند. صلح واقعی و استقرار يک دولت واقعی فلسطينی زمانی عملی می شود که همراه با ادامه مبارزه واقع بينانه و متحدِ جريانات مختلف فلسطينی، با حمايت نيروهای مترقی و چپ اسراييل و جهان، نيروهای راست اسراييلی ناچار به عقب نشينی شوند، و يک دولتِ اسراييلی طرفدار صلح با حمايت يک دولت مترقی فلسطينی صلحی واقعی و پايدار را بوجود آورند.
 
سعيد رهنما استاد علوم سياسی و سياست گذاری دولتی در دانشگاه يورک کانادا است

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول