خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
زبان در کام سياست
 
 
حميد داديزاده (تبريزی)
 

رسوائی چهره امريکا پيامد اشغال نظامی عراق و افغانستان و کشتار فاجعه بار مردم

دروغ است آن خبرهائی که در گوش تو می خوانند...
حقيقت را خبر از مبتدای ديگری دارم.

امروز بيش از هر زمان ديگر زبان و مفاهيم زبانی دستخوش تعبيرات سياسی شده و از مضمون تهی گشته است. تروريسم عيان گسيخته مفاهيم زبا شناسی را نيز تروريزه کرده است. در موقع جنگها و لشکر کشيها عموما زبان در خدمت صاحبان قدرت در می آيد. آرايش واژگان طوری مبهم و مشوش می شود که درک و فهمش برای مردم عادی مشکل می گردد. مثال روشن مقدمه چينی اشغال عراق بود. گزارشات مستند از متن اظهارات سربازان امريکائی نشان می دهد که آنها هنگام اعزام به جبهه های جنگ با زبان و واژه گانی آرايش داد شده بودند که همگی فکر می کردند چون صدام سلاحهای کشتار جمعی دارد دنيا بايد در برابر آن ديکتاتور بايستد. اما گذر زمان کذب سخن و دغلبازی زبان نظاميان را ثابت کرد، هر چند که همان زبان کذب زرادخانه ای را به حرکت در آورد و ضايعه ای جبران ناپذير برای بشريت خلق کرد. واژه ها و مفاهيم از ساختار معنائی خ.د تهی می شوند. برای مثال هر روز در متن اخبار جهان ، که گزارشات عراق و افغانستان را پوش می دهد واژه انگليسی "کولترل دميج " collateral damage   به کرات به گوش می رسد. اين واژه در مفهوم لغوی برای يک شنونده دور از ميادين جنگ مفهموی جز" خسارات جنبی " ندارد. اما در ميدان جنگ مردم عادی که در اثر منازعه کشته می شوند در همين واژه خسارات جنبی بيان می شوند. اين نوعی فريفتن مردم است. هر روز گروهی از شهروندان بيگناه کشته می شوند اما تحت نام "هزينه های جنبي" اين کشتار پنهان می گردد. مثل اين که گروه گروه انسانهای بيگناه غير نظامی نيست که کشته می شوند. در ميدان جنگ واژه ها مفاهيمی را حمل می کند که بار معنائی جنگ افروزان را به نمايش می گذارد. واژه ها وقتی به زبان و ادبيات جنگ ورزانه بيان می شود و در خدمت دستگاه نظاميان قرار می گيرد، مفاهيم خود را که در شرايط عادی حمل می کند ندارد. برای انتقال تصوير واقعی از جنگهای امروزی که در عراق و افغانستان جريان دارد مسئوليتی بر گردن گزارشگران و زبان شناسان و عالمان اجتماعی است که به دور از مصلحت طلبيهای سياسيون مفاهيم خفته و پنهان در واژه های جنگ طلبان را آشکار کنند و به نسلهای آينده در مورد آن چه بر روزگار مردم بيدفاع رفته، سخن بگويند. و مفاهيم را آن گونه که در عمل پياده می شوند تنيين کنند تا بلکه در برابر موج عظيم سانسور خبری و آلودگی اطلاعات نسلهای آينده را از واقعيات زمينی آگاه سازند.مثالی ديگر که شنيده می شود " آتش دوستانه" است. در قالب اين ترکيب زبانی کشتار انسانهای بيگناه و مردم را ميتوان گنجاند. گلوله ای که در ميدان جنگ سينه ای را می شکافد در صورتی که سينه خودی باشد آتش دوستانه واژه سازی می شود. و يا واژه ترکيبی "دفاع از خود" نيز از همين قماش است. گزارشات حاکی است که کشتار بيگناهان، زنان و کودکان را در دو کشور تحت اشغال، برخی مواقع تحت نام " دفاع از خود" پوشانده اند.

در ميدان جنگ، به ويژه خشونتهای فوق مدرن امروزی که اشغال نظامی و لشکر کشی و انهدام و کشتار با ابزار پيشرفته و افزارهای مخوف شيميائی صورت می گيرد واژه هائی چون دموکراسی، عدالت اجتماعی، فضيلت انسانی و حقوق بشر که در بيانيه های نظاميان درج و برای مردم عرضه می گردد بار معنائی ويژه ای دارند که فقط در زرادخانه منافع بر پا کنندگان جنگ مفهوم دارد.نکته فکر برانگيزی که در اين نوشتار به آن اشاره می شود مجموعه تلاشی است که فرماندهان امريکا و همدستان اسرائيلی و بريتانيائی آنها به کار می بندند تا مردم جهان را بفريبند و با مسموم کردن جو و ايجاد ترس و وحشت واهی در غارت هست و نيست مردم عراق بکوشند . زبان در کام جنگ و سياست اسير شده و واژه ها در چنگال کسانی که دستشان به خون بيگناهان آلوده ، گرفتار آمده است. برای مثال، طراح امريکائی طرق شکنجه زندانيان عراق(رامسفلد) از طرد شکنجه سخن می گويد، مالک بزرگترين موسسه مالی که غارت منابع عراق را در دست دارد(ديک چينی) از عدالت اجتماعی سخن می گويد و اين چنين است که واژه "حقوق بشر" در بيانيه های نظاميان از مفهوم تهی می شود. زبان و مفاهيم آن در بيانيه های نظامی و اطلاعيه های ارتش پيامی را به مردم جهان می فرستد که فقط بيانگر منافع نيروی اشغالگر است. در ابوقريب و زندان باقرام و کونتانامو انواع و اقسام شکنجه ها را تحت نام مبارزه با تروريسم توجيه می کنند.

حال آن که در عالم واقع به سخن برخی از نظاميان که از جنگ روگردان شده اند؛ کل مردم عراق و هر جنبنده ای دشمن احتمالی است؛ تروريست است، حتی در برخی موارد عربيت نيز با تروريسم پيوند می يابد.اين نوع واژه سازی نژاد پرستی عريان است. مفاهيم را مخدوش کردن است. بنابر اين بايد زبان سخنگويان جنگ افروز و مفاهيم القائی آنان را با دقت مورد بررسی قرار داد.

 

تصويری که هر روز رسانه های رسمی تحت نظر دولتی تلاش می کنند از سيمای ارتش امريکا در عراق بدهند سيمائی است که فرماندهان نظامی برای مردم جهان تصوير می کنند. اطلاعاتی هم که از اين طريق نشر می گردد از غربال محافل جنگ افروزان می گذرد و به سخن چامسکی طوری اطلاعات را دستکاری می کنند تا در مردم ايجاد رضايت کنند. حال آن که در عراق ودر زندگی روزانه مردم چهره تفنگداران امريکائی رنگ ديگری دارد که برخی از روزنامه نگاران مستقل و آزاده گزارش می کنند؛ گزارشاتی که به دست مردم کمتر می رسد. گزارشات طوری تکان دهنده و روح گزا هستند که مطالعه آنها قلب هر انسان آزاده ای را به درد می آورد. بيرحمی فوق العاده سربازان و عدم وجود ابتدائی ترين اصول انسانی در ميدان نبرد چهره بشريت را تار می کند. بربريت نظاميان امريکا طوری وحشت انگيز و غير انسانی است که پرخی از سربازان پس از بازگشت به امريکا برای استراحت از صفوف جنگ فرار می کنند و خطر زندان و مشکلات فراوان را به جان می خرند تا يکبار ديگر شاهد همان اعمال شنيع عليه کسانی که قرار بود دموکراسی و حقوق بشر برای آنها برده شود نباشند؛ ماموريتی که وعده آزادی مردم عراق از شر ديکتاتوری صدام را ميداد اينک دستاورد آن کشتار بی سابقه مردم و آوارگی ميليونها عراقی ييگناه از خانه و کاشانه خويش است.

امنيت شهروندان عراقی و افغانی دست کنتراتچيهائی است که نه به دولت عراق وابسته اند و نه در مقابل قانون پاسخگو.

محمد الختمی که عضو کميسيون حقوق بشر ترکيه است می گويد:

بوش در نظر دارد که به طور سيستماتيک مردم عراق را نابود کند.او از هيتلر و استالين بيرحم تر است. چندين مورد از جنايات جنگی را نيز ذکر می کند.

۱-" جاشوا کی"، سرباز امريکائی گواهی داده که سربازان امريکائی با سرهای از تن جدا شده عراقی فوتبال بازی می کردند (گزارش سی بی سی کانادا-۲۰۰۷-۰٣-۰۴)

۲-۶ سرباز امريکائی اقرار کردند که به يک دختر عراقی به طور زنجيره ای تجاوز کرده و بعد دخترکوچک را تير باران کرده اند.وضمنا خواهر ۵ ساله و پدر و مادر دختر را نيز از دم تير گذراندند.اين سربازان که متهم شده اند به اين قرارند: استيون قرين از مريلند تکزاس-براين هاورد، پال کورتز، جسی اسپلمن، و آنتونی ياريب.

٣-چهار سرباز امريکائی به نامهای کوری کلالقت، ويليام هونساکر و گروهبان ريموند گيروآرد ، جاستن گربر متهم هستند که گروهی از بازداشتيهای عراقی را در حالی که چشم بند بر چشم داشتند به شيوه اعدام گونه می کشند، همان گونه که نازيها عمل می کردند.

۴-سربازان آمريکائی در عمليات موسوم به Phantom Fury از گاز سفيد فسفر در فلوجه استفاده کردند.سازمان ملل در سال ۱۹٨۰ استفاده از اين گاز را عليه انسانها ممنوع کرد.گاز فسفر به سرعت روی بدن انسان گسترش می يابد و فوری آتش می گيرد و ميسوزااند. اين گاز را نمی توان خاموش کرد يا با آب شست و از بدن دور کرد.ميتوانيد عکس شهروندان جزغاله شده عراقی را ببينيد که در فلوجه با اين گاز فسفر سفيد سوزانده شدند.نازيها هم از اين گاز استفاده نکرده بودند. روزنامه بوستون گلوب در اين عرصه گزارش داده است.تلويزيون ايتاليا يک مطلب مستند تهيه نمود و استفاده ارتش امريکا از گاز فسفر را نشان داد.

۵- بوش تمام معاهدات کنوانسون ژنو را کاملن ناديده گرفته است. ميتوانيد متن معاهده را خودتان بخوانيد که امريکا از امضا کنندگان آنست.

۱۰-بويش را حس ميکنی؟ آيا متوجه بويش ميشوی؟ناپالم را ميگم پسر. چيزی در دنيا همچون ناپالم بوئی نداره.من بوی ناپالم را بامدادان دوست دارم.ميدونی که يک دفعه ما کوهی را با ناپالم بمباران کرديم.وقتی که همه عمليات تمام شد ، من تمام منطقه را زير نظر داشتم جنبده ای را نيافتم حتی يک جسد بوگرفته کثيف را نديدم که حرکت کند.بوئی مثل گازوئيل.تمام تپه را زديم. يک پيروزی بود. حالا از نو آپوکاليپس ساختيم.

۱۱-- گاز خردل عليه عراقيها استفاده کردند جنايتی که هيتلر انجام نداد.

۱۲- امريکا در عراق در تاريخ ۲۰۰۵-۰٣-۰۱از گاز ضد اعصاب استفاده کرد. دکتر خالد الشيخی از وزارت بهداشت عراق در يک کنفرانس خبری در بغداد اين مطالب را فاش ساخت: نيروهای امريکائی از گازهای خردل، گاز اعصاب و ديگر مواد شيميائی سوزاننده بدن و سلاحهای ميکروبی عليه شهروندان بيدفاع عراقی استفاده کردند.اين عمليات در حمله به شهر فلوجه صورت گرفته است.

۱٣- امريکا عليه مردم غير نظامی از اورانيوم اشباع شده استفاده کرده. اين را برنده جايزه پوليتزر آقای جان هانچت و متخصصين اورانيوم اشباع شده برملا کردند. امريکا، روسيه و انگليس و پاکستان تمام زباله های نيروگاه هسته ای خود را به سلاحهای مسلح به ارانيوم اشباع شده تبديل کردند و آنها را در بازارهای آزاد فروختند.اين سلاح حدود ۱۰ پوند اورانيوم جامد است که با مواد پلوتونيوم، امريسيم، نپتونيوم و اورانيوم ۲٣۶ آغشته شده. همين که از محفظه خارج شود آتش می گيرد و به محض انفجار به شکل قطعات کوچکی در می آيد. در جنگ خليج نيز امريکا از اين مواد استفاده کرده . يک سوم بازماندگان و وترانهای جنگ خليج به ناتوانيهای جسمی دائم مبتلا هستند. روکه می گويد امريکائيها دروغ می گويند.از آغاز جنگ در سال ۲۰۰٣، نظاميان امريکا ۱۲۰ تن از خمپاره های آغشته به اورانيوم استفاده کردند.

۱۵- ارتش امريکا در عمليات فلوجه از گازهای مسموم کننده استفاده کرده است.

۱۵- طبق گزارش مجله معتبر پزشکی موسوم به "لانست" سربازان امريکائی ۱۰۰ هزار عراقی که اکثر آنها کودکانند را کشته اند.

۱۶- طبق گزارش آسوشييتد پرس، در طول يک ماه، ٣۲۴۰ عراقی مرگشان ثبت شده است.اين آمار کامل نيست. مطمئن هستم که آمار کشته های غير نظاميان در همان ماه از اين هم بالاتر است.

۱۷- وقتی با مخالفين جنگ در عراق صحبت می کردم آنها تعداد کشته شدگان عراقی را از مرز يک ميليون بيشتر می دادند.

۱۷- جورج بوش در پاسخ به خبر نگاری که پرسيد آقای رئيس جمهور آمار کشته شدگان عراقی چه قدر است، پاسخ دادند: حدود ٣۰ هزار!۲۰۰۵-۱۲-۱۴

۱٨- در شهر فلوجه دو سوم مردم قتل عام شدند.اين بيرحمی در تاريخ بشری سابقه نداشته است.

۲٣- داستانهای زندانيان زندانهای ابو قريب، کوانتانامو بی ( و زندان باقرام) افغانستان هنوز از پرده نيفتاده است.

۲۴-سربازان امريکائی به کودکان و دختران رحم نکرده و به طور زنجيره ای به دختران خردسال تجاوز جنسی کرده اند.

۲۵-سربازان عراقی با پخش شيرينی و تنقلات به کودکان انها را به خود جلب کرده و از اين کودکان به عنوان سپر دفاعی انسانی در ميدانهای جنگ سود جسته اند.

۲۶-سربازان عراقی زنان عراقی را گروگان گرفته تا بلکه مردان آنها خود را معرفی کنند.

۲۷- سربازان امريکائی جريان آب را به منازل مردم قطع کردند، سپس کارخانه توليد برق را بمباران کردند و فاضلابها را بمباران کردند و سبب شدند که مرض سل و تيفوس شيوع پيدا کند.

۲٨-سربازان امريکائی مجبور کردند که کشاورزان عراقی هيچ محصولی نکارند مگر اين که مواد اوليه و تخم گياهان را که در بر گيرنده "ژن ترمينيتر" بود از شرکتهای امريکائی مثل مونسانتو بخرند.

(اين نکته خبر ار سياست سرزمينهای سوخته دارد که اشغالگران بر آن بودند تا آخرين رمق خاک کشور را با ويرانه ای بدل کنند و مردم عادی را از تلاش و کار توليدی باز دارند تا آنان را نيازمند خود سازند.)

۲٨- سربازان امريکائی بيمارستانها، مساجد مسلمانان و خانه های شخصی مردم را بمباران کردند.

۲۹- بوش در بصره کارخانه تصفيه آب را بمباران کرد تا کودکان عراقی را بکشد. و اين در زمانی رخ داد که تحريمها عليه مردم عراق اعمال شده بود. بنابراين کودکان با سرعت بيشتر از نبود اب و يا با استفاده از آبهای آلوده به طور عمدی کشته می شدند.اين بويژه يک جنايت جنگی بغايت غمباری است. کشته شدن از تشنگی نوعی اعمال شکجه مخفی است که ميلونها برابر شديدتر و تلختر از انواع ديگر شکنجه هاست.من خودم از اين نوع شکنجه رنج برده ام بايد با اين نوع اعمال شرم آور پايان داده شود.

٣۰-دولت امريکا مردم جهان را در مورد جنگ عراق فريفته و آنان را از متن حوادث دور نگه داشته است. امريکا با تمام نيرو وب سايت نيروهای ضد جنگ را می بندد و نابود می کند.

امريکا دوربين ها و وسايل تيم خبرنگاران لبنانی را که توانسته بودند اجساد ۴۰ امريکائی را کشف کنند نابود کرد. داستان را از زبان فراريان ارتش امريکا دنبال کنيد. و ببينيد که چگونه از يک سوی شرکتهای چند مليتی منابع کشوری را از يک سوی غارت می کنند و از سوئی برای ايجاد امنيت برای خود مردم عادی را قتل و عام می کنند" آقای "کي" می گويد به ما گفته بودند که همه عراقيها را در جبهه جنگ به عنوان دشمن ببينيد مگر اينکه بی گناهی آنها ثابت شود و در اين مورد از پيامدهای کارتان هرگز پشيمان و متاسف نباشيد". در جريان يک بازرسی و کنترل عبور و مرور خودروها آقای "کي" هم سرنشين تانکی بود که اتومبيلی را که از نقطه کنترل عبور کرد منفجر کردند.بچه و پدری توی ماشين بود. پدر در جا کشته شد اما کودک زخمی گرديد. آقای کی بچه را پانسمان کرد و به نزديکترين بيمارستان برد. حال از زبان خود اين تفنگئدار بخوانيد:

"من اجازه نداشتم اين کار را بکنم چر ا که اين اقدام من نوعی نشان دادن همدردی با دشمن بود". بعد از اينکه ماشين را بازرسی کردند هيچ نشانی از کالای ممنوعه در آن نيافتند. او با تاسف چنين می گويد:

" ما نفهميديم که جرا اين اتومبيل را نگه داشتند". او می گويد که کسی احساس مسئوليت نمی کند. او از فاجعه ای که در منطقه رمادی عراق ديده سخن می گويد:" ما به گوشه ای رسيديم و ديديم که اعضا بدن انسانها همه جا افتاده، سرها از بدنها جدا شده اند و هيچ سربازی مسئوليتی را نمی پذيرفت.من جلو رفتم تا ببينم که آتش سوزی يا چيز ديگر وجود داشته، فقط ديدم که تقنگداران سر يک عراقی را مثل توپ فوتبال به هم پاس می دهند. اين کار مرا از جنگ بيزار کرد.و به مسئول مستقيم خود گفتم که من دوست ندارم شريک اين کارها شوم و جزئی از اين واحد باشم.اما روز بعد فرمانده تانک به من گفت که خفه شو.اين کارها در حيطه اختيار من نيست و به من مربوط نمی شود.

"از کشتن افراد بيگناه امتناع می کنم"

نام من داريل آندرسون است. از پايگاه نظامی آمريکا در شرق آلمان به عراق ارسال شدم.در عملياتی زخمی گشتم و جايزه هم به من تعلق گرفت.جهت مداوا به آلمان اعزام شدم و دوباره کارآموزی ديدم تا ۶ ماه دبگر در عراق خدمت کنم. در ايام کريسمس که به مرخصی آمدم ، تصميم گرفتم که ديگر نمی توانم به آلمان بر گشته و از آنجا به عراق بروم.چرا؟ چون از کشتن افراد بيگناه بيزارم. خيلی ساده می گويم من نمی توانم ديگر آدم کشی کنم.

در صفوف ارتش چيزی به نام عدالت وجود ندارد. واژه military justice يا عدالت نظامی در مورد من، جرمی هينزمن، چنين بود: چون من حضور در خاک عراق را کشتار شهروندان و تضيع حقوق بشر می دانستم، از بازگشت به عراق سرباز زدم. پس از بحث دردآور زياد با همسرم تصميم گرفتيم جهت فرار از همان عدالت نظامی به کانادا پناهنده شويم.

اسناد منتشره توسط امريکا نشان می دهد که اين دولت در ٨۹ کشور و قلمرو در دنيا مقر نظامی ايجاد کرده است.در اين سند می خوانيم: "مقر فرماندهی امريکا-اروپائی مستقر در اشتوتکارد آلمان، مسئوليت رهبری ۱٣ ميليون مايل مربع در ٨۹ کشور و قلمرو را دارد. که از دماغه شمالی نروژ تا خاور ميانه و افريقای جنوبی کشانده شده است. ماموريت اين فرماندهی حمايت و تنفيذ منافع و سياستهای امريکا در سراسر جهانست و نيز آماده کردن نيروهای رزمی و جنگنده در زمين، دريا و هواست که گوشه ای از آنرا اينک در عراق مردم جهان مشاهده می کنند.آيا اين مقرهای نظامی پيام آور صلح و دوستی بين ملتها هستند؟ واژه های دوستی ميان ملل، دموکراسی و آزادی از نفير تانکهای اين نيروهای واکنش سريع به گوش خواهد رسيد؟ آيا اين زرهپوشها پناه دهنده مردم فلوجه و رمادی و بغدادند يا اينکه پديد آورنده چتر حفاظتی برای چند مليتی های جهان خوار متعلق به آقای ديک چينی و ديگران ؟چرا بانک جهانی و صندوق بين المللی پول که در الفاظ نگران حقوق بشر در سراسر جهانند در اين ورطه خونين که مردمی تروريزه می شوند احساس نگرانی نمی کنند؟زبان در کام سياست اسير شده است.خدا می داند جه داستانهای وحشت آوری باز ماندگان اين حمام خونها در عراق، که زمانی مهد تمدن بشری بوده، بيان خواهند داشت. و پرسش مرتبط با ما اينکه کسانی که آتش در هيمه اين اشغالگران می گذارند تا خاک ايران را جولانگه زرادخانه های بيگانگان کنند،نگران سرنوشت تاريخ، تمدن و حقوق مردم نيستند؟ واژه ها به راستی که مظلوم واقع شده اند. آيا زبان و مفاهيم و معانی آن نيز بمباران شيميائی نشده اند؟عملکرد اين نيروی عظيم را ويتنام شاهد بوده است. آيا تاريخ دوباره تکرار خواهد شد؟
ارديبهشت ۱۳۸۶

 --------------------------

منابع:

از نشانه های اينترنتی زير در جمع آوری اسناد سود جسته ام:

۱-USA Deserters Speak out

۲-USA Atrocities in Iraq

٣-الفبای زبان شناسی، ترجمه دکتر غياثی

۴-مقرهای نظامی آمريکا در جهان

 USA Military bases Around the Worl

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول