خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
سربازان فراری آمريکايی، سی سال بعد از جنگ ويتنام
 
 
اومانيته
 
برگردان: محمد علی اصفهانی
 

گزارش مختصری که می خوانيد، تيتر اوّل شماره ی همين هژدهم ژانويه ی روزنامه ی فرانسوی معتبر "اومانيته" بود.
نمی دانم چرا "اومانيته" اين گزارش را تيتر اوّل خود کرده است. شايد به دليل سخنرانی تازه ی بوش که به قول خودش تشريح "استراتژی جديد" جنگی او ست؛ و از جمله، ارسال هزاران سرباز ديگر آمريکايی به قتلگاه عراق را شامل می شود. چيزی بيشتر شبيه به لجاجت کودکانه ی يک لات کتکخورده ی زير گذر تا به تصميم يک رييس جمهوری.
امّا انتخاب اين مطلب برای ترجمه، بيشر يک دليل نيمه فلسفی ـ نيمه سياسی برای من دارد. سخن از موضوعی در ميان است که به شکلی مشابه يا متفاوت، در ميان اشکالی مشابه يا متفاوت، ولی با محتوايی ماهيّتاً از يک جنس، روزی با آن درگير بوده ايم و يا روزی با آن درگير خواهيم بود:
فرار، يا هر عمل ديگری به اسمی ديگر، اسمی محترمانه يا غير محترمانه، امّا کم وبيش با همين مسمّا، بهتر است؟ يا (متناسب با بازيگران صحنه) به بهانه ی ميهن، مردم، خلق، مبارزه، مقاومت، و غيره و غيره و غيره، دست به خون خود و ديگران در جنگی ابلهانه و پيشاپيش محکوم به شکست آغشتن؟
حتّی اگر آن جنگ، بر خلاف جنگ بوش با مردم عراق، که علاوه بر ابلهانه بودن، جنايتکارانه هم هست، فقط ابلهانه و تحت رهبری ابلهان باشد. حالا ممکن است کسی بگويد که چنين جنگی طبعاٌ جنايتکارانه هم از کار در خواهد آمد. اين بحث ديگری است. ولی به هر حال اينجا سخن از بلاهت است. بلاهت. و نابکاری هم البتّه.
چه بلاهت کسانی که فکر می کنند خوشخدمتی و خاکساری و سرسپردگی به درگاه نئو کان ها و اسراييل و لابی هايش، حتّی به قيمت ويران کردن تمامی ايران و تأسيسات اقتصادی آن، و تحريم و به خاک سياه تر نشاندن مردم از اين پيش به خاک سياه نشسته ی اين سرزمين آخوندزده، چيزی عايدشان خواهد کرد؛ و بعد از مورد مصرف قرار گرفتن، به عنوان عامل، به عنوان لولوخورخوره، به عنوان کارتی در بازی کارت ها، به عنوان "بوميان" به استخدام در آمده، به عنوان توجيه گران تجاوز و زمينه سازان آن، به عنوان تطهير کنندگان پنجه های آمريکا و اسراييل در لبنان و فلسطين و عراق ـ سرانجام ـ چون تفاله يی، به دور افکنده نخواهند شد؛ و رؤياهای شيرينشان که البتّه طعم خون دارد، يکی بعد از ديگری تحقّق خواهد يافت...
و چه بلاهت ديگرانی، در نقطه ی مقابل، که فکر می کنند با "مشت محکم کوبيدن" به دهان "استکبار جهانی" اگر ژاندارم منطقه نشوند، دستکم قهرمان بوکس منطقه خواهند شد. البتّه بعد از پرتاب شدن نعش متعفّنشان به بيرون رينگ...

 
گزارش را، فرستاده ی ويژه ی "اومانيته" به تورنتو در کانادا، خانم Lucy Bateman نوشته است.
اوّل بهمن ۸۵
محمّد علی اصفهانی
 
در يک خيابان پرجاذبه ی قديمی و رنگ و رو رفته ی محلّه ی آسيايی های تورنتو، ساختمان سنديکای کارکنان صنعت فلزّات قرار دارد. در انتهای راهرويی در اين ساختمان، به اتاق کوچک و شلوغی می رسيم. اين اتاق، مرکز کارزار "حمايت از مقاومت کنندگان در برابر جنگ" ٭ است. يعنی سزبازان آمريکايی يی که برای نرفتن به جبهه ی جنگ و يا نماندن در آن، به کانادا پناه آورده اند.
پتو، رختخواب، اسباب بازی های تل انبار شده در يک کارتن، صندوقی پر از تراکت، آفيش ها و نامه های دلگرم کننده بر روی ديوارها:
اين اتاق، ترکيبی است دلپذير از همبستگی مادّی و معنوی با جنگ ستيزان.

 
 Lee Zaslofsky، شصت و دوساله، در پای تلفن، ازتباطات اين کارزار را سرو سامان می دهد. و همراه با چند داوطلب، به امور مربوط به پذيرايی و سکنی دادن تازه وارد ها، برپايی تظاهرات و آکسيون ها و کنفرانس ها، و جمع آوری کمک های مالی، و اينجور چيز ها می پردازد.٭ ٭
او مبارزه ی خود را که از سال ۲۰۰۴ به هنگامی که اولين سربازان جنگ ستيز به کانادا آمدند آغاز کرده است، اينطور خلاصه می کند:
ـ جوهر قضيّه اين است که در اينجا کسی نمی خواهد برود تا به او شلّيک کنند و کسی به او دستور بدهد که بر روی ديگران آتش بگشايد.
تعداد پناه گرفتگان امروز، از تعداد پنجاه هزار جوان آمريکايی که برای نرفتن به جنگ ويتنام، در کانادا پناه گرفته بودند، البتّه بسيار کمتر است.
در آن زمان، نخست وزير کانادا Pierre-Eliott Trudeau کشور خود را پناهگاهی برای مبارزان عليه ميليتاريزم، اعلام کرده بود.
بخش بزرگی از آن هشت هزار سرباز که مطابق اظهارات پنتاگون، از هنگام جنگ عراق در سال ۲۰۰۳ پست خود را ترک کرده اند، به صورت مخفی و غير قانونی، در خود آمريکا پراکنده شده اند.
قانون جزايی نظامی آمريکا، در تئوری، برای کسانی که در زمان جنگ با دشمن، صحنه را ترک می کنند مجازات اعدام در نظر گرفته است. امّا اين ها، در عمل، با خطر پنج سال زندان، روبرو هستند.

زندگی اينچنينی در کانادا، به هر حال، گوارا نيست. هرچند که اين سربازان جوان را شعله ی مهربانی و همدلی مردم، گرم نگاه می دارد.
دولت کنونی کانادا، دولت محافظه کار Stephen Harper ـ نزديک به جرج بوش ـ آن ها را فقط "تحمّل" می کند و بس.
ـ قوانين مهاجرت کانادا سخت تر از اين قوانين در سی سال پيش، يعنی زمان جنگ ويتنام، است. و از اين گذشته: ارتش آمريکا امروز ديگر ارتشی متشکّل از مزدبگيرانی است که به عنوان شغل خودشان کار در اين ارتش را پذيرفته اند و در آن استخدام شده اند. و اين، طبعاً، موقعيّتِ ترک کنندگان جنگ آمريکا با عراق را دشوار می کند.
يکی از سمپاتيزان های حرکت، با ياد آوری اين موضوع، اضافه می کند که:
ـ تازه، علاوه بر اين، هيچکس اين نظاميان آمريکايی را مجبور نکرده است که در ارتش استخدام شوند. اين ها پيشاپيش می دانستند که با استخدام در ارتش، احتمال فرستاده شدن به جبهه های جنگ را پذيرا شده اند.

به آن هايی که تقاضای پناهندگی می کنند، اجازه ی کار کردن و امکان دسترسی به سيستم بهداشت داده می شود. امّا بررسی پرونده هاشان، پروسه يی طولانی می طلبد.
ـ وقتی که آن اشتياق و شور و شوق ماه های نخستين، فروکش کرد، ديگر برای بعضی ها تحمّل کردن، دشوار خواهد شد. دلشان برای خانواده شان تنگ می شود؛ و مشکلاتی هم که قبل از ورود به ارتش با آن دست به گريبان بودند، دوباره، خود می نمايند.
Zaslofsky که خودش در سی سال پيش، يکی از ترک کنندگان جنگ ويتنام بود، اين را به من می گويد...
------------------------------------
٭ War Resisters Support Compaign
٭ ٭ اين کارزار، تقريباً چهل سازمان،سنديکا، انجمن دفاع از حقوق بشر، مذهبيّون و احزاب چپ را در بر می گيرد.

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول