در هفته های اخير، اقتدارگرايان هجمه تبليغاتی بی
سابقه ای را عليه شما و جنبش سبز انجام دادند، اما شما در
برابر اين هجوم سکوت کرديد و موضعی نگرفتيد. دليل اين سکوت
چيست؟ انتظار خيلی از طرفداران جنبش سبز اين بود که شما در
برابر اين همه تهاجم چيزی بگوييد.
بنده قصد پاسخ داشتم اما انتشار نامه برادر عزيزم آقای کروبی
مرا منصرف کرد. نگاه ايشان دليل بسياری از اين بداخلاقی ها را
روشن می کند. دليل دوم سکوتم آن بود که تبليغاتی از اين قبيل
متعلق به دوران قديم است و از شگردهايی استفاده می کند که در
رژيم های توتاليتر شبيه شوروی دوران استالين و يا رومانی زمان
چائوشسکو استفاده می شد. کسانی که اين تبليغات را سازمان دادند
نه جامعه خودمان را می شناسند و نه درکی از فضای متحول بين
المللی دارند. آنها در فضای قبل از گسترش تکنولوژی ارتباطات
زندگی می کنند.
ارزيابی شما از ده روز تهاجم که عليه شما و ديگر شخصيت
های جنبش سبز صورت گرفت، چيست؟ چقدر تبليغات اقتدارگرايان را
اثربخش می دانيد؟
به دلايلی که در پاسخ به سوال قبلی گفتم اين تبليغات نه تنها
کم اثر بود بلکه بدليل محتويات غيرمنصفانه خود اثر عکس داشت.
اين ده روز فرصت خوبی برای شناخت ملت ما از ماهيت اين آقايان
بود. اين همه دروغ و تهمت نشان داد که اسلام حضرات چگونه
اسلامی است. تعجب آور هم نبود ما همه پيشنمازی را می شناسيم که
گفت امريکا از طريق عربستان يک ميليارد دلار به ما کمک کرده و
قول پنجاه ميليارد ديگر را بعد از پيروزی داده است و هنوز اين
آقا عليرغم اين بهتان و دروغ، موقعيت رسمی خود را حفظ کرده
است. به همين دليل، اثرات اين تبليغات خارج از عرف توام با
فحاشی های سخيف و تهديد، بيشتر از آنکه به جنبش رو به گسترش
سبز لطمه بزند، حقانيت و سرزندگی جنبش سبز را نشان داد.
اينها نمی توانند درک کنند وقتی کسی که به خاطر يک کبک يک
انسان محترم را به قتل رسانده ادعا کند شخص عالمی مثل آقای
خاتمی قرآن را نمی فهمد و يا در سايتهای خود، دادستان انقلابی
و مورد اعتماد امام را جاسوس شوروی و قرآن پژوه مبارزی چون
خانم رهنورد را با تهمت های مضحک، همکار خانواده مطرود رژيم
پهلوی، و بنده و ايشان را به نقل از يک نويسنده درگذشته، که از
ترس مردم به اروپا گريخت و در آنجا فوت کرد، فراماسون می
نامند، مردم چگونه با اين ادعاها روبرو می شوند. اينها روی
گوبلز را در جعل و دروغگوئی سفيد کرده اند و تهمت و دروغ را
جزئی از ديانت متحجرانه و توام با خرافات خود قرار داده اند.
البته يک نکته ظريف ديگر نيز وجود دارد که دستپخت اين چنين شور
از آب در می آيد و آن اعتقاد ريشه ای بخشی از حاکميت به خس و
خاشاک و بزغاله و گوساله بودن ميليونها نفر از مردم اين کشور
است. يکی از دلايل دليری اينان برای گفتن دروغهای بزرگ همين
نگاه به ملت است. آنها هنوز باور به شعور ملت ندارند و
متاسفانه در خلوت خود حتی از تصور حقوق شهروندی برای همه مردم
و کرامت ذاتی برای همه انسانها وحشت می کنند.
در مهديه تهران و برخی تريبون های ديگر خطاب به شما و
آقای کروبی و ديگر شخصيت های جنبش سبز گفتند که شماها عددی
نيستيد. شما چه نظری درباره چنين اظهار نظری داريد؟
اتفاقا اين سخن کاملا درست است. نه بنده و نه کروبی نگفته ايم
عددی هستيم. در احوالات شيخ ابوسعيد ابوالخير آمده است عالمی
که با شيخ احساس رقابتی داشته کسی را پيش او می فرستد که من
مثل يک فيل هستم و شما مثل يک پشه و شيخ جواب می دهد که به او
بگوئيد «ما هيچ نيستيم و آن پشه هم تو هستي». البته ما در
مرتبه شيخ نيستيم ولی با تاسی به او می گوييم ماها عددی
نيستيم. ولی اين دليل نمی شود که شما حقوق مردم را ضايع کنيد و
ميثاق ملی را تا اين اندازه خوار کنيد.
شما شبيه اين مضمون را در بيانيه هفده، که پس از وقايع
عاشورای تهران صادر کرديد، نيز يادآور شده ايد. آيا همچنان بر
همان خواست ها تاکيد می کنيد؟
بله. بنده در اطلاعيه ۱۷ گفتم شما امثال بنده را نديده بگيريد
و خودتان بی اعتنا به ما زندانيها را آزاد و اعلام کنيد که
پايبند به همه اصول قانون اساسی هستيد و رسانه ها را آزاد
کنيد، انتخابات آزاد غير گزينشی داشته باشيد. خواهيد ديد افق
روشن خواهد شد. اگرنه سرکوب، سطح مطالبات را بالا خواهد برد.
اين نوع تبليغات دروغ و ناشيانه که همزمان با ادامه سرکوب و
دستگيريها انجام می گيرد جز آنکه مردم را روز به روز بيشتر از
اصلاح در چهارچوب قانون اساسی مايوس سازد فايده ای نخواهد
داشت.
دبير کل موتلفه گفته است که شما يعد از انتخابات، در
ملاقات با هيئتی با شمارش بخشی از آرا موافقت کرديد و بعدا با
ملاقاتهائی که با اعضای مشارکت و مجاهدين انقلاب داشته ايد
آنها شما را از اين توافق قبلی منصرف کرده اند. آيا درست است؟
متاسفانه دبير کل جديد موتلفه پختگی لازم را ندارد. درمورد اين
ادعا بنده آن را تکذيب می کنم. در آن جلسه، آخرين حرفی که زدم
«قبول حکميت» بود و اگر شرکت کنندگان در آن جلسه به حافظه خود
رجوع کنند، بنده حتی چند نام را به طور مثال برای چنين هيئت
حقيقت يابی مطرح کردم. بدترين بخش ادعای ايشان تهمتی است که به
دو گروه سياسی معتبر کشور زده اند، در حالی که اعضای اصلی آنها
در بند هستند.
البته علاوه بر ايشان برای چندمين بار يکی از وزرای زمان دفاع
مقدس با استناد به يک نشريه غربی به صورت ترجيع بند نقل قولی
از بنده می کند که با توجه به خدمات ايشان به بهداشت کشور تا
کنون صبر کردم که چيزی نگويم. بنده تعجب می کنم ايشان که ادعای
مسلمانی دارد، عليرغم اين همه مدرک و سند و سخنرانی و اطلاعيه
های بنده و بحثی که يک بار با ايشان کردم به قول يک نشريه
آمريکائی تکيه می کند و از آن فراتر می رود و برخلاف گفته ها و
کردار قديم خود در مورد گذشته سياسی اينجانب به قضاوت می
نشيند. مگر انکه بگوئيم در آن موقع تظاهر می کرده است.
با توجه به اينکه فشار و تبليغات عليه جنبش سبز در
ماههای اخير افزايش يافته است. وضعيت جامعه و جنبش سبز را در
اين شرايط چگونه ارزبابی ميکنيد؟
بله. حجم تحريف و دروغ و تهديد بالارفته است. اعدام های فله ای
و محکوميتهای عجيب و غريب ظالمانه هم برای کمک به مرعوب کردن
بکار گرفته می شود. مهمتر، گسترش فرهنگ اعتراف گيری و تواب
سازی است که از درون زندانها به فضای سياسی بيرون منتقل شده
است. بر اساس اين فرهنگ، شما اگر می خواهيد پست خود را حفظ
کنيد و يا انتخاب شويد و يا در معاملات بزرگ و کوچک سهيم شويد
و يا با آرامش از دست و زبان بد اخلاقان زندگی کنيد، بايد فهم
و بصيرت لازم را برای محکوميت منتقدان و معترضان جنبش سبزداشته
باشيد. آنها حتی از حوزه ها و مراجع عظام نگذشته اند و ما شاهد
فشارها و جسارتها و اهانتهای گوناگون عليه روحانيت و مرجعيت
هستيم. غافل از آنکه داخل همين خانواده های دست اندر کاران،
توجه به خواستهای مطرح شده درجنبش سبز در حال گسترش است. چرا
که اين مطالبات مطابق با حقوق مردم و ميثاق ملی ماست.
مردم ما خاطرات خوشی از اعتراف گيری و تواب سازی و مداهنه و
تهمت و دروغ ندارند. اين ترفندها در ماه دی به ضد خود تبديل
شد. تمام اين تمهيدات و اقدامات به خوبی نشان می دهد که جنبش
سبز در حال پيشرفت است و انشالله با شرکت همگان اين روند تا
رسيدن به اهداف مطرح شده در جنبش سبز ادامه خواهد يافت. ما
اعتقاد داريم که: «فاما الزبد فيذهب جفاء و اما ما ينفع الناس
فيمکث فی الارض»، کف ها به کناری رفته و محو ميشوند، ولی آنچه
برای مردم سودمند است باقی می ماند.
گر چه اين حجم تهمتها و افتراها و دروغ زنی و وارونه
نمايی در نهايت برملا خواهد شد اما به هر حال نمی توان حجم
تبليغات رسانه های حکومتی با بودجه های نجومی را، که به قبضه
جناح خاصی در آمده، ناديده گرفت. به نظر شما چه طور می توان بر
اين تفرقه افکنی ها در جامعه و در ميان خانواده ها فائق آمد؟
جنبش سبز چه طور می تواند در جهت پوشاندن و کم کردن شکاف های
مختلفی که ممکن است روزبه روز در اثر سوء تدبير و سوء نيت
اقتدارگرايان بيشتر و بيشتر شود گام بردارد و وحدت ملی را در
برابر تفرقه افکنی های دولتی حفظ کند؟
به نظرم استراتژی اصلی بايد همان آگاهی بخشی و راهکار اصلی
همان هر شهروند يک رسانه باشد. کارهای به ظاهر ساده ای مثل
تکثير روزنامه ها و نامه ها و بيانيه ها، تکثير سی دی از عکس
ها و فيلم های وقايع پس از انتخابات و … امروزه عمق نفوذ خوبی
پيدا کرده اند و به دورترين نقاط هم رسيده اند. لشگر پرشمار
آگاهی بخشی و اطلاع رسانی از دل وسايل ساده ای که عصر اطلاعات
در اختيار آنها گذاشته است موثرترين شيوه ها را با خلاقيت خود
برای رساندن پيام حقيقت پيدا کرده و می کند.
اما در کنار تلاش برای گسترش آگاهی ها و مبارزه با انتشار دروغ
و قلب حقايق، نبايد خاطره بحثها و گفتگوهای صميمانه روزهای
انتخابات را از ياد برد. نبايد از ياد ببريم که چه طور پيش از
آن که مداخله های به اصطلاح امنيتی فضای گفتگوی مدنی را به
آشوب بکشد و صدای بحث و گفتگو را خاموش کند، شنيدن صدای همديگر
را در گفتگوهای انتخاباتی تجربه و تمرين می کرديم. نبايد
زنجيره سبزی که تمام اختلافات و تفاوت ها را از جنوب تا شمال
شهر و کشور به هم پيوند می داد و زيستن در کنار هم را به ما می
آموخت فراموش کنيم. اين خاطرات گرانبها درس ها و الگوهای
ارزشمندی برای امروز ما نيز می توانند باشند. امروز هم بايد تا
آنجا که می توانيم با زنده نگاه داشتن فضای بحث و گفتگوی ملی،
تحمل و مدارای يکديگر را تمرين کنيم و نظرات و آراء همديگر را
بشنويم تا بر شکافهای تحميل شده از سوی رسانه های رسمی غالب
شويم. سبز بودن ما به اين معنا نيست که می خواهيم همه را به
رنگ خود در آوريم و يک رنگ کنيم، آن طور که انحصارطلبان و
اقتدارگرايان برای همه رنگ و رای خويش را تجويز می کنند. سبز
بودن زيستن در کنار يکديگر با درک تفاوت ها و اختلاف آراء و
نظرات و سلايق يکديگر است. اگر اقتدارگرايان و رسانه های شان
می کوشند ترک های ايجاد شده در خانواده ها و جامعه را پررنگ
کنند، ما بايد بکوشيم با پذيرفتن اين اختلاف ها نسخه ای برای
زيستن مسالمت آميز در کنار يکديگر ارائه کنيم. آگاهی بخشی در
عين مسالمت، موثرترين سلاح عليه خشونت و پراکندن بذر های تفرقه
و جهل است.
در اين رابطه، حتماً
مقاله ی زير در همين سايت را نيز بخوانيد: