خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول

 
جنبش بايد مستقلاً ماجرای ترور های اخير را پی گيری کند
 
 
محمد علی اصفهانی
 

جنبش نبايد ماجرای ترور اخير دو کارشناس مهم اتمی ايران را سرسری بگيرد. چرا که اين سرسری گرفتن می تواند به معنای بی توجهی يا کم توجهی جنبش به رفتار هايی از اين دست تلقی شود، و آمران و عاملان اينگونه کار ها را در ادامه ی خطی که در پيش گرفته اند گستاخ تر سازد.

يک سال پيش، وقتی که مسعود علی محمدی، يک کارشناس اتمی ديگر را با شيوه يی متفاوت و ـ در مقايسه با شيوه ی تازه ـ کمتر حرفه يی به قتل رساندند، مجموعه ی عکس العمل های جنبش، نهايتاً چيزی به جز محکوم کردن نبود. و کل ماجرا هم سريعاً به فراموشی سپرده شد. از همه طرف.
اين بار اما نبايد چنين باشد. اين بار، بايد جنبش با استفاده از تمام امکان های پيدا و پنهان خود، به پی گيری مستقل اين حادثه ی خطرناک بپردازد.
در پيدا کردن، يا علنی کردن سر نخی از اين حادثه، به حاکميت هيچ اعتمادی نيست. مثل همه ی موارد ديگر. از هيچ سويی و از هيچ منظری. اگر کار را به آن ها بسپاريم، پيشاپيش، وقوع حوادث مشابه را تضمين کرده ايم.
اصلاً يکی از متهمان بسيار جدی در اين حادثه، بخشی از خود حاکميت است. و اتفاقاً همان بخشی که ظاهراً بايد پی گير ماجرا باشد.

سايت «تابناک» که به دليل نزديکی بسيار به محسن رضايی، معمولاً اطلاعات دقيقی از بسياری امور پس پرده دارد، دو روز بعد از ترور به نتيجه ی مطلوب رسيده ی دکتر مجيد شهرياری، و ترور به نتيجه ی مطلوب نرسيده ی دکتر فريدون عباسی دوانی، در مقاله يی نوشت:
«بايد بدانيم که استاد علی محمدی [استادی که در مهر ماه سال گذشته او را ترور کرده بودند] به صرف استاد فيزيک کوانتوم دانشگاه تهران بودن ترور نشد بلکه به دليل فعاليت های ديگری که به درستی هيچ کس نبايد از آن اطلاع می يافت خون پا کش بر زمين ريخت، يا استاد شهرياری به صرف تدريس مهندسی هسته ای در دانشگاه شهيد بهشتی هدف ترور قرار نگرفت، بلکه ... [سه نقطه، از خود سايت است، و بسيار پرمعناست.] و صد وای بر ما که همانکه نبايد اين اطلاعات را می دانست، البته دانست و کارش را به درستی انجام داد.».
تابناک، البته صلاح نديده است که با صراحت بنويسد که ـ حداقل ـ درز کردن اطلاعات، از درون خود حاکميت است. اطلاعاتی که منجر به شناسايی و ترور اين سه چهره ی مهم فعاليت های هسته يی در ايران شده است.
به گزارش ايرنا، در همان روز وقوع دو ترور اخير، رييس سازمان انرژی هسته يی ايران، صالحی، در مورد مجيد شهرياری که ترور او با موفقيت انجام شد اظهار داشت که:
«دکتر شهرياری، يکی از پروژه های بزرگ سازمان انرژی اتمی ايران را که افتخاری برای ملت ايران بود در دستور کار داشت. دشمن، عزيز ترين گل را از ما گرفت.»
و اين، يعنی آمرين قتل، از «يکی از پروژه های بزرگ سازمان انرژی اتمی ايران» با خبر بودند، و حتی می دانستند که چه کسی اين پروژه را «در دستور کار داشت.».

تا جايی که راقم اين سطور می داند، نام کارشناس ترور شده ی ديگر، يعنی دکتر فريدون عباسی دوانی، در ضميمه ی چهارم ليست تحريم شدگان توسط قطعنامه ی معروف ۱۹۲۹ شورای امنيت سازمان ملل که در تابستان امسال صادر شد قرار داشت، و نامی از دکتر شهرياری در آن ليست نبود. ولی يکی از سايت های نزديک به دولت احمدی نژاد (بولتن نيوز) نوشته است که نام او نيز در آن ليست بوده است. موضوعی که اگر خلاف آن ثابت شود (و فکر می کنم که چنين باشد) خود می تواند به اين ترديد کاملاً منطقی، بيش از پيش دامن زند که: کسانی از درون حاکميت، سعی می کنند تا رد پای خود در وقوع اين ترور ها را بپوشانند.
البته طبق اطلاعيه ی مجاهدين خلق که در فردای روز ترور منتشر شد «نقش شهرياری و عباسی، در پروژه تسليحات اتمی رژيم، پيش از اين بارها توسط مقاومت افشا شده است».
قضاوت در باره ی محور اصلی آن اطلاعيه مبنی بر اين که «خامنه ای پيش از اين به يک نيروی ويژه پاسداران، دستور داده بود به محض اين که از گردانندگان پروژه تسليحات اتمی، علائمی از فاصله گرفتن از رژيم مشاهده شود يا احتمال خارج شدن آنها از کشور برود، بايد به قتل برسند» کار دشواری نيست. و پاسخ به اين پرسش که خامنه ای اگر چه هزار بار جانی تر از اين حرف هاست، آيا در چنين مواردی دستور زندانی کردن و بازجويی کردن، در نهان تحت نظر قرار دادن و کشف روابط، و اين قبيل کار ها را می دهد، و يا دستور کشتن، و سوزانيدن امکان رسيدن به اطلاعات جديد را...

اسراييل در عمليات تروريستی مشابه، سابقه يی طولانی دارد. عملياتی که تقريباً هيچ گاه رسماً مسئوليت آن را نمی پذيرد، اما غالباً نزديک ترين متحدانش نيز می گويند که کار اوست.
نمونه ها فراوانند. از قتل برجسته ترين رهبران سازمان آزادی فلسطين در سال های دور گرفته تا قتل يکی از رهبران حماس در همين چند ماه پيش در خليج فارس. از بمباران يکی از مراکز مشکوک به فعاليت های هسته يی سوريه در سال ۲۰۰۷ گرفته، تا باز هم بمباران يکی ديگر از همين نوع مراکز در همان کشور در همين امسال.
فکر می کنم که مجموعه ی عمليات تروريستی اسراييل در کشور های مختلف جهان، آن قدر مکرر در مکرر بوده است که نه نيازی به برشمردن آن عمليات است، و نه در اين مورد نيازی به قانع کردن حتی خوشبين ترين خوشبينان به اسراييل.
 گفته می شود که مرکزی که در مهرماه گذشته در يکی از پادگان های سپاه منفجر شد هم يک مرکز اتمی پنهان بوده است، و به همين دليل نيز ملايان سعی کردند که قضيه را زياد پر و بال ندهند.
کرم جديدالولاده ی استاکس نت که به نظر منابع معتبر علمی، با هدف نفوذ در مراکز اتمی تهيه شده است هم که معروف حضور همه هست...

راقم اين سطور، بار ها بر حضور قطعی جاسوسان مستقيم و حرفه يی بيگانه، و يا کسانی که به دلايلی به صورت مقطعی به خدمت گرفته شده اند در سر تاپای حکومت تأکيد کرده است. از جمله در مقاله يی به تاريخ دهم تيرماه گذشته:
«خيلی پيش تر ها هم نوشته بودم، و باز هم تکرار می کنم که شخصاً ترديدی در اين ندارم که در بالاترين سطوح تصميم گيری و اجرايی حکومت سوراخ سوراخ و پاره پاره و اليگارشی وار ايران، جاسوسان حرفه يی و غير حرفه يی دستگاه های اطلاعاتی قدرت های خارجی مداخله گر، هم رخنه کرده اند، هم حضور فعال دارند، هم به وظايف شبانه روزی و متداول خود مشغولند، و هم آماده ی اجرای وظايف مقطعی و فوق العاده هستند...». ٭
اگر اين عمليات به وسيله ی اسراييل، انجام شده باشد و يا سفارش داده شده باشد، قاعدتاً بايد که هم با تکيه بر اطلاعاتی باشد که همين منابع در اختيارش قرار داده اند، و هم با کمک های ديگر اين ها.

در همان صبح حادثه، در سايت «جوان آن لاين»، وابسته به سپاه، خبری درج و در فاصله ی کوتاهی حذف شد. خبر، چنين بود:
«صبح امروز در ادامه تلاش جريان نفاق برای ايجاد ناامنی در کشور، يک خودرو پژو ۲۰۶ نيز در شهرک محلاتی تهران منفجر شد. گفتنی است، اين سومين حرکت تروريستی امروز صبح در تهران بوده که متاسفانه در اين اقدام تروريستی ۲ تن از شهروندان به شهادت رسيدند و خساراتی نيز به بار آمد. محل دقيق اين انفجار در ابتدای شهرک محلاتی تهران و روبروی داروخانه لشکرک بوده است . اخبار تکميلی در اين خصوص متعاقبا ارسال می شود.»
خبری بسيار دقيق و جزء به جزء، اما از بن و بنيان دروغ!
آيا آن دو عمليات واقعی، به وسيله ی افرادی که مرتبط با همين دم و دستگاهی که اين سايت نيز يکی از تريبون های آن است انجام شده اند، و قرار بوده است که عمليات ديگری با مشخصاتی که در سايت مزبور آمده است انجام بپذيرد که بنا به دلايلی انجام نپذيرفته است؟
کلمه ی «نفاق» از کد های مشخص دستگاه های امنيتی است، و آن را در مورد مجاهدين خلق، مجاهدين انقلاب اسلامی، نهضت آزادی، جبهه ی مشارکت، مخالفان منفرد، و صد البته «سران فتنه» به کار می برند. و حتی جايی هم نوشته بودند که دستور اين ترور ها از خارج به «سران فتنه» ابلاغ و به وسيله ی عوامل آن ها عملياتی شده است!
مبتذل تر از همه اين که امروز وزير اطلاعات، مدعی دستگيری عوامل ترور هم شد، و ای بسا فردا يا پس فردا چهار تا آدم شکنجه شده را هم پشت تلويزيون بياورند تا اعتراف کنند که عامل ترور ها بوده اند.
در مورد انتشار آن خبر دروغ توسط سايت «جوان آن لاين» سپاه نمی توان به نتيجه يی قطعی رسيد، اما اگر اين يک اتفاق ديگر بيافتد فکر می کنم که بايد عاملان ترور ها را در ميان دستگير کنندگان عاملان ترور ها جستجو کرد!

شکل عمليات، به صورت قدرت نمايی است: دو عمليات همزمان، در دو نقطه ی مختلف تهران، با يک تکنيک واحد و بسيار حرفه يی. حال آن که اسراييل، معمولاً در اين نوع کار ها زير جلکی عمل می کند و سعی دارد که از هر نوع قدرت نمايی ـ که باعث لو رفتن بيشترش خواهد شد ـ خودداری کند. درست بر خلاف مورد کسانی که برای جلب اعتماد اسراييل و غير اسراييل نيازمند به اثبات توانمندی عملياتی خود هستند.
محکوم نکردن اين ترور ها به وسيله ی آمريکا که در همين گذشته های بسيار نزديک، عمليات خرابکارانه ی مختلف در ايران را محکوم می کرد، خود بر ابهام قضيه افزوده است. به خصوص با توجه به شرايط جديدی که در پی پيروزی سرسپردگان اسراييل، در انتخابات کنگره، بر اوباما تحميل شده است و سناتور ليندسی گراهام های خواهان بمباران وسيع و همه جانبه ی ايران (سرزمين ايران، و مردم ايران) را رو آورده است و ايلنا رُز لِهتينن اسراييل پرست و صهيونيسم گرا را تا رياست (آينده ی) کميسيون امور خارجه ی مجلس نمايندگان آمريکا به پيش رانده است، و جان بولتون ها را در عربده کشی شبانه روزی در باره ی ضرورت حمله ی نظامی به ايران جری تر و گستاخ تر از هميشه کرده است.

فعل و انفعالاتی در جريان است. و کوچک ترين غفلت ما ، و کوچک ترين اعتماد ما در اين زمينه (و زمينه های ديگر) به حکومتی که کسانی که در آن دست بالا دارند همان هسته ی پنهان و عوامل پيدای کودتای بسيار مشکوک خرداد ۱۳۸۸ هستند، عواقبی وخيم در پی خواهد داشت.
به نظر می رسد که با آرايش نيروی جديدی که بعد از انتخابات ميان دوره يی دوم نوامبر کنگره ی آمريکا در صحنه ی سياسی اين کشور با تغيير موازنه ی قوا به سمت نئوکان ها و نزديکان به آن ها به وجود آمده است، اسراييل به طمع نه چندان خام حضور فعال تر در صحنه ی مقابله با ايران (سرزمين ايران و مردم ايران ـ نه رژيم ايران که پا اندازان اسراييل می کوشند تا چنين وانمود کنند) افتاده باشد.
اخيراً در مقاله ی جداگانه يی با عنوان «جنبش بايد هوشيار باشد؛ خطر در يک قدمی است» به تفصيل به اين موضوع پرداخته ام. ٭٭
و البته در رابطه با آن مقاله، و نيز همين مقاله، بايد اضافه کنم که بحث بر سر ماهيت امپرياليسم نيست، که ما مثلاً بگوييم که حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه، هر دو يکسانند. بحث بر سر تفاوت تاکتيک ها و تفاوت منافع است. به اضافه ی پديده يی به نام «نئوکان» که نه فقط يک پديده ی صرفاً سياسی، بلکه يک مکتب کامل ايده ئولوژيک است.

تا زمانی که حاکميت خلافت و ولايت برپاست، بايد هر روز، هم مراقب ضربه خوردن از داخل ميهن باشيم، و هم مراقب ضربه خوردن از خارج ميهن.
در اسناد جديد منتشر شده توسط ويکی ليکس به خوبی می بينيم که سران تقريباً تمام کشور های عربی (شايد به استثنای لبنان، به دليل ساختار نسبتاً «دموکراتيک» خاصش، و سوريه به دليل هم پيمانی اش با ملايان، و احياناً يکی دو کشور بی اهميت) از خود اسراييل هم بيشتر خواهان ويران شدن ايران هستند. و حق هم دارند:
ـ يا ملايان به حکومت خود بر اين سرزمين ادامه خواهند داد، که کارشان باج گيری و تهديد و تحريک و خرابکاری و صدور نکبت است،
ـ و يا جنبش آزادی خواهانه ی مردم ايران پيروز خواهد شد، که استقرار دموکراسی را در پی خواهد داشت، و سرمشقی خواهد بود برای همه ی مردم کشور های آن ها که برخيزند و حق و حقوق خويش را از حلقوم مشتی دزد غارتگر مستبد و مرتجع بيرون کشند.
در اسناد جديد منتشر شده ی ويکی ليکس هم خوانديم که:
مطابق تلگرافی که تقريباً پنج هفته بعد از شروع جنبش به آمريکا ارسال شده است، در ضيافتی که دو «بزمجة ابن آل نهيان» ـ يکی وليعهد و فرمانده ی قوای مسلح، و ديگری وزير خارجه ی ابوظبی ـ برای وزير خزانه داری آمريکا ترتيب داده بودند، والاحضرت وليعهد، آمريکا را بر حذر می دارد که مبادا از جنبش و از موسوی حمايت کند!

سخن به درازا خواهد کشيد، وگرنه لازم است نوشته شود (هرچند که پيش از اين نيز بار ها نوشته شده است) که چرا و بنا به چه دلايلی، ادامه ی حيات جنبش، و گسترش و تعميق آن، و استقامت و پايداری بچه ها، و سازش ناپذيری رهنورد و کروبی و موسوی (با همه ی خوب و بدشان، و در محدوده ی انتظارات منطقی از آن ها به عنوان رفرميست و نه سرنگونی طلب)، در حال حاضر، و بر مبنای «تحليل مشخص، از شرايط مشخص»، نه تنها چشم اندازی بر فردايی آزاد و آباد می گشايد، بلکه قابل اتکا ترين ضامن «واقعاً موجود» امنيت ملی و استقلال ما در برابر هوس تجاوز به ايران نيز هست.
 بيهوده نيست که چه کسانی که بر کرسی حاکميت نشسته اند، و چه کسانی که به طمع نشستن به جای آنان بر اين کرسی، آخرين شانس نداشته ی خود را، در فروش ايران و مردم ايران به دشمن جستجو می کنند، به هر وسيله يی و ترفندی سعی در تخريب و انهدام جنبش دارند.
يکی آشکارا با نشانه گرفتن «سران فتنه»، و يکی در نهانِ پيدا، با نشانه گرفتن باز هم سران فتنه!
۱۲ آذر ۱۳۸۹
---------------------------------
٭ مراقب جنبش باشم ـ به همين قلم:
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar09/jonbesh-010710.html
 
٭٭ جنبش بايد هوشيار باشد؛ خطر در يک قدمی است ـ به همين قلم:
www.ghoghnoos.org/khabar/khabar09/khatar.html
 
٭٭٭ چه لازم به توضيح باشد، و چه لازم به توضيح نباشد: پی گيری حوادثی از نوع ترور کارشناسان هسته يی ايران، به هيچ عنوان به معنای تأييد سياست هسته يی ملايان نيست؛ و همانطور که در مقاله يی که لينک آن در بالا آمده است نوشته ام، به اعتقاد نگارنده، «ضروری تر از ضروری است» که جنبش و چهره های شاخص آن، به مواردی چند بذل توجه ويژه يی داشته باشد و داشته باشند، از جمله:
«تأکيد بر اولويت منافع کلان ملی بر فرعياتی از نوع انرژی هسته يی و اين قبيل چيز ها که در حال حاضر، بهترين بهانه در دست جنگ افروزان خارجی، و بهترين وسيله برای به حيطه ی فراموشی راندن نقض بی نظير حقوق اوليه ی انسانی مردم ايران، در دست حکومت خلافت و ولايت است.».

 

خبر و نظر ۰۰۰ ادبيات و هنر ۰۰۰  نوشته های منتخب يا رسيده ۰۰۰ ويدئوکليپ ـ  ترانه و موسيقی ۰۰۰ انديشه ـ تاريخ ـ علوم انسانی ـ گفتار ها ۰۰۰ طنز و طنز واره ۰۰۰ با شما ـ پرسش ها و پاسخ ها ۰۰۰ آرشيو ـ معرفی بخش ها ۰۰۰ صفحه ی اول