٭
آيا پرزيدنت بوش برای جلوگيری از دست يابی تهران به بمب جنگ را آغاز خواهد
کرد؟
سيمور هرش
نيويورکر. شماره 17 آوريل 2006
دولت بوش در حاليکه در مقابل عموم از ديپلوماسی برای
جلوگيری از تعقيب برنامه سلاح هسته ای توسط ايران صحبت می کند، عمليات
پوششی در داخل ايران را افزايش داده و برنامه ريزی برای حملات هوايی عظيم
احتمالی را تشديد کرده است. مقامات نظامی و اطلاعاتی کنونی و پيشين آمريکا
می گويند گروه های برنامه ريز نيروی هوايی، در حال تهيه ليست هدف های حمله
هستند و به تيم های عملياتی رزمی دستور داده شده بطور مخفی وارد ايران شوند
تا اطلاعات مربوط به هدف ها را جمع آوری کرده و تماس با اقليت های قومی ضد
حکومتی را بر قرار نمايند.
مقامات مزبور می گويند پرزيدنت بوش مصمم است به رژيم
ايران فرصت ندهد تا برنامه پيلوت برای غنی سازی اورانيوم را که برای بهار
کنونی برنامه ريزی شده آغاز کند.
آژانس های اطلاعاتی آمريکا و اروپا و آژانس انرژی اتمی
بين المللی در اين مورد هم نظرند که ايران قصد دارد به توان توليد سلاح
هسته ای دست يابد. ولی در مورد تخمين مدت زمانی که اين کار به طول خواهد
انجاميد، و نيز در مورد اين که آيا ديپلوماسی، يا تحريم يا عمليات نظامی
بهترين راه جلوگيری از آن است، اختلاف نظر زيادی بين آن ها وجود دارد.
ايران اصرار دارد که تحقيقاتش تنها به منظور استفاده صلح آميز و مطابق قرار
داد منع گسترش سلاح های اتمی است، و اين کار را به تاخير نخواهد انداخت و
متوقف نخواهد کرد.
باور فزاينده ای بين نظاميان امريکا و در جامعه بين
المللی وجود دارد که هدف نهايی پرزيدنت بوش از رويارويی هسته ای با ايران
«تغيير رژيم» است. رئيس جمهور ايران محمود احمدی نژاد واقعيت هولو کاست را
انکار کرده و گفت «اسرائيل بايد از روی نقشه محو شود». به گفته يک مقام
ارشد اطلاعاتی بوش و سايرين در کاخ سفيد به او به چشم يک آدولف هيتلر
بالقوه نگاه می کنند: «اين عنوانی است که آن ها استفاده می کنند. آن ها می
گويند: آياايران بايد به سلاح های استراتژيک دست يابد و يک جنگ جهانی ديگر
را آغاز کند؟»
يک مشاور دولتی که ارتباطات نزديکی با رهبری غير نظامی
درون پنتاگون دارد گفت: «بوش مطلقا به اين باور رسيده که ايران به بمب دست
خواهد يافت»، اگر جلوی آن گرفته نشود. او گفت پرزيدنت بوش معتقد است او
بايد کاری را بکند که «هيچ دمکرات يا جمهوری خواهی که در آينده انتخاب شود،
جرات آن را نخواهدداشت» و اين که «حل مساله ايران ميراث افتخار آميز او
خواهد بود.»
يکی از مقامات دفاعی که هنوز با مسايل حساس در دولت
بوش سر و کار دارد به من گفت برنامه ريزی نظامی بر اين باور بنا شده است که
«بمباران گسترده طولانی در ايران رهبری مذهبی را خوار کرده و به خيزش عمومی
و سرنگونی رژيم منجر خواهد شد.» او اضافه کرد «من وقتی اين را شنيدم شوکه
شدم و از خودم پرسيدم: اين ها چه کشيده اند؟»
مفاد بنيادی تغيير رژيم در اوايل مارس گذشته توسط
پاتريک کلاوسون، که متخصص مسايل ايران و معاون رئيس انستيتوی واشينگتن برای
سياست خاور نزديک و يکی از حاميان بوش است، برنامه ريزی شد. کلاوسون در دوم
مارس به کميته روابط خارجی سنا گفت: «تا وقتی ايران يک جمهوری اسلامی دارد،
يک برنامه سلاح هسته ای هم دارد، لااقل مخفيانه. بنابراين مساله کليدی اين
است: رژيم کنونی ايران تا کی دوام خواهد داشت؟»
وقتی من با کلاوسون صحبت کردم، او تاکيد کرد: «اين
دولت تلاش زيادی در رابطه با ديپلوماسی به عمل خواهد آورد»، اما اضافه کرد
:ايران گزينه ديگری ندارد به جز تامين درخواست های آمريکا و يا رويارويی با
حمله نظامی. او گفت می ترسد احمدی نژاد
«غرب را ضعيف تصور کند يا فکر کند
سرانجام ما رضا می دهيم. ما بايد آماده باشيم اگر بحران تشديد شود، مساله
ايران را حل کنيم». کلاوسون گفت او ترجيح ميدهد بر خرابکاری و ساير فعاليت
های مخفی، مثل «حوادث صنعتی» تکيه کند. اما به گفته او «با توجه به اين که
ايرانی ها در حال کار هستند» عاقلانه خواهد بود که برای جنگ گسترده تر
آماده شويم. «اين مثل برنامه ريزی به حمله به کبک
Quebec
نيست.»
يک طراح نظامی به من گفت انتقادهای کاخ
سفيد از ايران و شتاب بالای برنامه ريزی و فعاليت های مخفی در ايران در سطح
اعمال «جبر» قرار دارد. «بايد آماده پيشروی باشی، و بعد خواهيم ديد آن ها
چطور واکنش نشان می دهند. بايد واقعا تهديد را نشان بدهی تا احمدی نژاد را
به عقب نشينی وادار کنی».او اضافه کرد:»مردم فکر می کنند بوش از ۱۱ سپتامبر
روی صدام حسين متمرکز بود»، ولی: « به نظر من در تمام مدت اگر فقط يک نام
در ذهن بوش بود، ايران بود.» (در پاسخ درخواست من برای توضيح بيشتر در اين
مورد کاخ سفيد گفت در مورد طرح های نظامی اظهار نظر نمی کند ولی افزود:
«همانطور که پرزيدنت اعلام کرد ما راه حل های ديپلوماتيک را تعقيب می
کنيم.» وزارت دفاع نيز گفت با ايران از طريق «کانال های ديپلوماتيک» برخورد
می شود. ولی حاضر به تفصيل بيشتر نشد.
CIA
گفت «اشتباهاتی» در اين اظهار نظر هست ولی حاضر به مشخص کردن آن ها نشد)
يک ديپلمات عاليرتبه در وين به من گفت: «موضوع از
مساله هسته ای خيلی فراتر است، مساله هسته ای بهانه برای بقيه کارهاست.
هنوز وقت برای حل مساله هست. ولی دولت بوش فکر می کند بدون کنترل افکار
عمومی ايرانی ها نمی تواند مساله را حل کند. مساله اصلی اين است که چه کسی
خاورميانه و نفت آن را در ده سال آينده تحت کنترل می گيرد.»
يک مشاور ارشد پنتاگون در حوزه «جنگ با ترور» نظر
مشابهی را بيان کرد. او گفت: «اين کاخ سفيد اعتقاد دارد تنها راه حل مساله
اين است که ساختار قدرت در ايران تغيير کند، و اين به معنای جنگ است.»
او گفت: خطری که هست اين است که اين امر «در عين حال
اين باور را در درون ايران تقويت می کند که تنها راه دفاع از کشور داشتن
توانايی هسته ای است.» مشاور مزبور گفت در گيری نظامی که منطقه را بی ثبات
کند می تواند خطر ترور را نيز افزايش دهد: «حزب الله به ميدان خواهد آمد» ،
گروه تروری که تصور می رود موفق ترين گروه از اين نوع در جهان بوده و اکنون
در لبنان يک حزب سياسی دارد که پيوندهای قوی با ايران دارند: «و اين جاست
که پای القاعده به ميان می آيد.»
در هفته های اخير پرزيدنت يک سری
گفتگوهايی را با چند سناتور کليدی و اعضای کنگره و از جمله يک دموکرات آغاز
کرد. يکی از کارکنان کاخ سفيد
House Appropriations Committee
که در اجلاس ها شرکت نداشت ولی در مورد موضوع جلسات با همکاران صحبت کرده
است به من گفت: «از گزارش به روال جاری خبری نبود» زيرا: «آن ها نمی خواهند
به اقليت گزارش دهند. آن ها بطور گزينشی با سنا صحبت می کنند.»
عضو کاخ سفيد گفت هيچکس در اجلاس ها «واقعا با جنگ
مخالفت نکرد». «آن ها کسانی را در جريان می گذارند که پيش برد جنگ عراق را
نيز بر عهده داشتند. اين اشخاص فوقا سوال هايی از اين قبيل مطرح کردند:
چطور می خواهيد همه سايت ها را يک جا بزنيد؟ چطور می خواهيد تا عمقی برويد
که کافی باشد؟» [ ايران در حال ساختن تاسيسات زير زمينی است] عضو کاخ سفيد
اضافه کرد: «تنها فشار سياسی از طرف کسانی است که می خواهند اين کار انجام
بگيرد». عضو کاخ سفيد در رابطه با پرزيدنت بوش گفت: «نگران کننده ترين
مساله اين است که اين مرد ديد مسيحايی دارد».
يک مقام سابق گفت بعضی از عمليات که هدف
آن آشکارا ترساندن ايران است هم اکنون در جريان است. هواپيماهای تاکتيکی
نيروی دريايی آمريکا American
Naval tactical aircraf که از
دريای عرب عمل می کنند از تابستان گذشته ماموريت های تمرينی برای انتقال
سلاح های هسته ای ـ مانورهای فرود سريع که تحت عنوان بمباران «از روی شانه»
شناخته ميشود ـ را در سواحل ايران انجام ميدهند.
ماه گذشته در جزوه ای که به کنفرانس امنيت خاورميانه
در برلين داده شد، کلنل سام گاردينر، يک تحليل گر نظامی که قبل از
بازنشستگی از نيروی هوايی در ۱۹۸۷ در کالج ملی جنگ تدريس می کرد ارزيابی
تخمينی ارائه داد که برای نابودی برنامه هسته ای ايران به چه چيزهايی نياز
است. گاردينر با کار روی عکس های ماهواره ای تخمين زد حداقل بايد ۴۰۰ هدف
بمباران شود.
//من فکر نمی کنم طراحان نظامی امريکا بخواهند در اين
جا متوقف شوند. ايران احتمالا دو مرکز توليد شيميايی دارد. ما آن دو را
خواهيم زد. ما می خواهيم موشک های ميان برد باليستيک را که اخيرا نزديک تر
به عراق قرار گرفته اند بزنيم. ۱۴ فرودگاه با هواپيماهايی که پوشش داده شده
وجود دارد... ما می خواهيم از تهديد رها شويم. ما می خواهيم تمام چيزهايی
را که با آن دريانوردی در خليح تهديد می شود را بزنيم. اين به معنای هدف
گرفتن سايت های موشک های کروز و زيردريايی های ديزل ايران است... هدف گرفتن
بعضی از تاسيسات ممکن است حتی با سلاح هايی که به عمق نفوذ می کند دشوار
باشد. ايالات متحده از واحدهای عمليات ويژه استفاده خواهد کرد.//
يکی از طرح های اوليه نظامی که در زمستان
امسال توسط پنتاگون به کاخ سفيد ارائه شد شامل استفاده از سلاح های هسته ای
تاکتيکی بانکر باستر
bunker-buster tactical nuclear weaponاز
قبيل B61-11
عليه سايت های زير زمينی هسته ای است. يک هدف، تاسيسات سانتريفوژ اصلی در
نطنز حدود دويست مايلی جنوب تهران است. [ بانکر باستر بمب های ۵۰۰۰ تنی است
که با ليزر هدايت می شود و قبل از انفجار ميتواند به اعماق هدف نفوذ کند.
م]
نطنز ديگر تحت نظارت آژانس نيست و گزارش شده در بخش
زير زمينی آن پنجاه هزار سانتريفوژ نگاه داری می شود و لابراتوارها و
کارگاه های آن تقريبا ۷۵ فوت زير زمين قرار دارد. تعداد سانتريفوژها برای
توليد اورانيوم غنی شده برای ۲۰ کلاهک هسته ای در سال کافی است. (ايران
پذيرفته است که ابتدا برنامه غنی سازی خود را از بازرسان سازمان ملل پنهان
می کرد، ولی ادعا می کند هيچيک از فعاليت های کنونی اش خلاف قرار داد ان پی
تی نيست). از بين بردن نطنز يک ضربه بزرگ برای جاه طلبی های هسته ای ايران
خواهد بود. ولی سلاح های غير هسته ای در زرادخانه آمريکا نمی تواند نابودی
تاسيساتی که ۷۵ فوت زير زمين و کوه قرار دارد را تضمين کند، بويژه که آن ها
را با سيمان تقويت کرده اند.
يک تجربه ای از دوران جنگ سرد برای هدف
قرار دادن پناهگاه های زير زمينی با سلاح های هسته ای وجود دارد. در اوايل
دهه ۸۰ ، دستگاه های اطلاعاتی آمريکا مشاهده کردند حکومت شوروی مشغول کندن
سنگر های زير زمينی عظيم در اطراف مسکوست. تحليل گران به اين نتيجه رسيدند
که اين تاسيسات زير زمينی برای «تداوم حکومت» ـ بقا رهبری نظامی و سياسی ـ
در يک جنگ هسته ای طراحی شده است. (تاسيسات مشابهی در ويرجينيا و
پنسيلوانيا برای رهبری آمريکا وجود دارد). تاسيسات شوروی هنوز وجود دارد و
بيشتر اطلاعاتی که آمريکا از آن دارد سری است. مقام سابق سيا به من گفت :
آن بخش اطلاعات که منتشر شده، تاسيسات تهويه
ventilator shafts
است که بعضی از آن ها پوشش داده شده بودند. او گفت در آن زمان مسلم بود که
تنها با موشک های هسته ای ميتوان اين سنگر ها را خراب کرد. او اضافه کرد
بعضی از تحليل گران آمريکا معتقدند روس ها به ايرانی ها برای ساختن تاسيسات
زير زمينی کمک کرده اند. «مابين طراحی آن ها مشابهت می بينيم، بخصوص در
ventilator shafts.
يک مقام عالی رتبه وزارت دفاع به من گفت به نظر او حتی
بمباران های محدود هم به ايالات متحده اجازه می دهد «وارد بشود و به اندازه
کافی آسيب برساند که زير ساخت هسته ای را نابود کند. اين قابل اجراست.»
مقام سابق وزارت دفاع گفت: «ايرانی ها دوستی ندارند، و ما می توانيم به آن
ها بگوئيم اگر لازم باشد ما به ضربات به زير ساخت آن ها ادامه خواهيم داد.
ايالات متحده بايد خود را آماده عمل نشان دهد.» او اضافه کرد: «ما نياز
نداريم تمام دفاع هوايی آن ها را ويران کنيم. بمب افکن های سريع و موشک های
دور زن ما واقعا کاری هستند و ما ميتوانيم چيزهای ثابت را نابود کنيم. ما
می توانيم کارهايی هم در روی زمين بکنيم ولی اين دشوار و بسيار خطرناک است،
مثلا ميتوانيم چيزهای بدی در ونتيلاتورها قرار بدهيم و بگذاريم آن ها به
خواب روند.»
ولی به گفته مقام ارشد سابق اطلاعاتی، کسانی که
پناهگاه های زير زمينی شوروی را می شناسند می گويند «به هيچ وجه، شما بايد
بدانيد در زير زمين چه هست، بدانيم که کدام ونتيلاتور به آدم ها هوا می
رسانند، يا ژنراتور های ديزل را، يا اين که کدام تقلبی هستند. و چيزهای
زيادی هست که ما نمی دانيم». با فقدان اطلاعات نظامی قابل اتکاء، تنها راهی
که برای طراحان نظامی باقی ميماند تا به ويرانی کامل سايت ها اقدام کنند،
استفاده از سلاح های تاکتيکی هسته ای است». مقام ارشد سابق اطلاعاتی گفت:
هر گزينه ديگر در رابطه با تسليحات هسته ای، شکافی باقی می گذارد. «قطعيت
در طراحی نيروی هوايی کلمه ای کليدی است. اين تصميم دشواری است. ولی ما در
ژاپن اين تصميم را گرفتيم.»
او ادامه داد «برنامه ريزان هسته ای تمرينات گسترده ای
را انجام می دهند و جزئيات تکنيکی در مورد خسارات و غبار های اتمی را می
آموزند. ما داريم در باره ابرهای قارچی، اشعه راديو اکتيو، کشتار جمعی و
آلودگی به آن ها طی سال ها صحبت می کنيم. اين آزمايشات زير زمينی نيست که
تمام چيزی که می بينيد اين است که زمين کمی بلند می شود. اين سياست مداران
حتی نميدانند در باره چه دارند صحبت می کنند و هروقت کسی سعی می کند گزينه
هسته ا ی را کنار بگذارد، او را خفه می کنند»...
---------------------------------------
منبع:
http://www.newyorker.com/fact/content/articles/060417fa_fact