Vincent Jauvert مفسّر هفته نامه ی معتبر
و پرخواننده ی فرانسوی Le Nouvel Observateur در تازه ترين
شماره ی اين هفته نامه مطلبی با عنوان "ترسانيدن؟ يا آماده
سازی حمله؟" نوشته است که نيازی به مقدّمه و تقسير ندارد.
فقط، به ياد داشته باشيم که اين روزها هم ـ به خوبی يا
به بدی ـ تمام خواهند شد؛ و برای کفن دزدان حاکم بر ايران که
سواره اند، و رقيبان پياده ی همچون خود آنان سفله شان که هردو
مشترکاً با دو هدف کاملاً متضاد، زمينه ساز فاجعه يی واحد
هستند که به چند قدمی ما رسيده است، هيچ چيز به جز ننگ و لعنت
ابدی، در تاريخ ايران و خاورميانه و جهان، به جای نخواهد ماند.
دوشنبه ۹ بهمن ۸۵
محمّد علی اصفهانی
John Rockefeller يکی از مطّلع ترين سياستمداران آمريکاست. مهم
ترين مسئولان آمريکا به دفتر کار او رفت و آمد می کنند. از
مسئولان غير نظامی گرفته تا مسئولان نظامی.
او از آنجايی که رييس کميسيون پرقدرت سنای آمريکا در امور
اطّلاعات و ضدّ اطّلاعات است، به اکثر اسناد فوق العاده
محرمانه يی که توسّط دم و دستگاه بوش تهيّه می شود دسترسی
دارد.
او تشخيص داد که لازم است که پاره يی اسرار را، در جمعه ی
گذشته، با نشريّه ی نيويورک تايمز در ميان بگذارد. و اين، به
خاطر نگرانی شديد او از نقشه های کاخ سفيد عليه ايران است:
ـ اگر بخواهم شرافتمندانه حرف بزنم، بايد بگويم که من می ترسم
که يک عراق دوّم در کار باشد.
او تنها کسی نيست که اينطور فکر می کند. در دو هفته ی گذشته،
افراد متعددی از رهبران حزب دموکرات، زنگ خطر را به صدا در
آورده اند.
از نظر آن ها کاخ سفيد احتمالاً دارد در نهان، خود را برای جنگ
عليه ايران آماده می سازد.
بسياری از کارشناسان، در نگرانی اين رهبران با آن ها سهيم
هستند. سرهنگ گاردينر، از نزديک، اخبار مربوط به گسترش و
استقرار نيروهای آمريکايی در خليج فارس را پی گيری می کند. (۱)
او توضيح می دهد که:
ـ به زودی دو ناو هواپيمابر، در منطقه، حاضر و آماده خوهند
بود:
USS Eisenhower که چند هفته يی است که به منطقه رسيده است؛ و
USS Stennis که در روز شانزدهم ژانويه، برای استفاده، مجهّز
شده است.
و اين، در حالی است که هر بار که آمريکا دو ناو هواپيمابر را
در منطقه مستقر کرده است، بمبارانی در پی بوده است.
نشانه های ديگری هم از احتمال وقوع جنگ در ميان است:
در آغاز ژانويه، وقتی که جرج بوش نقشه ی جنگی جديد خود در عراق
را تشريح کرد، اعلام داشت که آمريکا به زودی، "پاتريوت" های
ضدّ موشک را در منطقه، احتمالاً کشورهای تحت حاکميّت شيوخ خليج
فارس، مستقر خواهد کرد. (...)
و همه ی ماجرا، اين نيست.
جرج بوش، چند روز پپيش، درياسالار Fallon را به فرماندهی نيرو
های اروپا ـ خاورميانه منصوب کرد. چرا؟ چرا چنين انتصابی؟
انتصاب يک فرمانده نيروی دريايی، در حالی که نبرد در عراق،
زمينی است؟
بسياری از کارشناسان ناظر امور می گويند که بر تعداد زيردريايی
های آمريکا در خليج فارس به صورت روزافزون اضافه می شود؛ و کار
تا بدانجا رسيده است که اين زيردريايی ها با قايق های غيرنظامی
عادّی که در منطقه در حرکتند، تصادف می کنند. و اين تصادف ها
پی در بی تکرار می شوند.
آن ها تأکيد می کنند که بعد از سه سال رکود و کم فعاليّتی،
پايگاه هوايی Incirlik در ترکيه، نزديک ايران، دوباره به طور
کامل، فعّال شده است؛ و تعداد زيادی هواپيمای F16 دوباره در
آنجا استقرار داده شده اند.
اين هواپيما ها می توانند بمب های اتمی کوچک B61-11 را که
اصطلاحاً bunker buster ناميده می شوند حمل کنند. و اين، يعنی
که آن ها قادر به نابود کردن تأسيسات اتمی يی هستند که ايران
در عمق زمين، پنهان کرده است.(۲)
کاخ سفيد سعی می کند که اين ايده را در اذهان جا بياندازد که
اين همه، هيچ نيست به جز ژست هايی که تنها هدفشان ترسانيدن
حکومت ايران و واداشتنش به قطع حمايت از ميليشيای شيعه در
عراق، و به اتّخاذ مواضع نرم تر در ارتباط با مسايل مربوط به
پرونده ی اتمی است.
در کاخ اليزه، مفرّ رياست جمهوری فرانسه، اين ايده، جدّی گرفته
می شود. يکی از مشاوران رييس جمهوری فرانسه توضيح می دهد که:
ـ در سپتامبر گذشته، جرج بوش، برای ژاک شيراک تکرار کرد که
آمريکا در ارتباط با پرونده ی اتمی ايران، راه حلّ ديپلماتيک
را بر راه حلّ نظامی ترجيح می دهد. و ما فکر می کنيم که بوش
هنوز هم در همين خط، حرکت می کند.
امّا تعداد بسيار زيادی از شخصيّت های سياسی آمريکايی، از جمله
شخصيّت هايی در ميان جمهوريخواهان، بر خلاف کاخ اليزه، اينچنين
خوشبين نيستند.
آن ها فکر می کنند که بر خلاف در گل ماندگی آمريکا در عراق، و
اصلاً شايد درست به همين دليل، جرج بوش تصميم گرفته است که با
تهديدی به نام "تهديد ايران"، يکبار برای هميشه تعيين تکليف
کند.به تنهايی. و يا همراه با اسراييل.
او می خواهد که از اين طريق نام خود را به عنوان کسی که غرب را
از شرّ اهريمنی موسوم به احمدی نژاد راحت کرده است، در تاريخ،
ثبت کند.
تعدادی از سناتور های آمريکايی که از صدای پای چکمه پوشان
احساس خطر کرده اند، در تلاشند تا راهی برای جلوگيری از فاجعه
پيدا کنند.
آن ها می خواهند به سرعت، و تا هنوز دير نشده، به خود بجنبند.
چرا که وقت، تنگ است.
اين افراد، حتّی در صدند که قانونی را در کنگره به تصويب
برسانند که مانع حمله ی اتمی جرج بوش به ايران، بدون اجازه ی
کنگره شود.
آماده سازی های جنگی، تا آخر فوريه به پايان می رسد. اين را
سرهنگ گاردينر می گويد.
و اين زمانبندی، تصادفی نيست. و دلايل معيّنی دارد:
۱ ـ مهلتی که برای عملی کردن قطعنامه ی ۱۷۳۷ شورای امنيّت، به
ايران داده شده است، تمام می شود.
۲ ـ موادّ لازم برای مرکز اتمی بوشهر، به وسيله ی روسيّه در
اختيار ايران قرار داده خواهند شد. اين مواد می توانند برای
ساختن سلاح اتمی به کار گرفته شوند.
۳ ـ و بالاخره، احمدی نژاد، احتمالاً، اعلام خواهد کرد که سيصد
سانتريفوژ نطنز، کار غنی سازی اورانيوم را آغاز کرده اند.
و اين را "باز"های اسراييل، و نئوکنسرواتور های نزديک به بوش،
يک نقطه ی برگشت ناپذير در امر ساختن بمب اتم معرّفی می کنند.
همان ها که از آتش اشتياق جنگ با ايران، گُر گرفته اند.
--------------------------------------
۱ـ در اين زمينه، می توانيد به مقاله ی اخير سام گاردينر، که
فارسی شده ی آن را قبلاً با عنوان "موادّ محترقه ی به آتش
کشيدن ايران، منتظر يک جرقّه اند" در ققنوس و چند سايت ديگر
منتشر کرده ام مراجعه کنيد.
۲ ـ پروفسور Michel Chossodovsky تقريباً يک سال
پيش، موضوع استفاده از سلاح اتمی و بمب های bunker buster عليه
ايران به وسيله ی آمريکا، با پشتيبانی يا حدّاقل سکوت ناتو را
در مطلبی که در همان زمان با عنوان "يک عمليّات ضربه ی ناگهانی
و بهت، برای ايران در دست تهيّه است" به فارسی برگردانيده شد،
بيشتر توضيح داده است.