آدم در اين مدت بسيار اندک
باقی مانده تا انتخابات رياست جمهوری آمريکا، با خواندن و شنيدن بعضی چيز
ها بايد دست به دعا بردارد که «خدايا اوباما را از شرّ ملّايان ما حفظ
کن!». نه برای آن که عاشق چشم و ابروی اوباما باشد، و يا خيال کند که با
آمدن يک رييس جمهوری جديد و اکيپ او به کاخ سفيد، يکباره سيستم بزرگ ترين و
پيچيده ترين امپرياليسم تاريخ معاصر جهان، دچار تغييرات بنيادی می شود.
طبعاً اندک خردی برای پاسخ منفی دادن به چنين خيال خامی کفايت می کند.
اما تنها در دستگاه های ذهنی ساده و بی پيچ و خم است که ظرافت ها و ريزه
کاری های حرکت گرايش عمومی مردم آمريکا، از سمت جرج بوش ها و مک کين ها به
سوی باراک اوباما ها، و علّت ها و معلول های پی در پی و به هم پيوسته ی آن
ـ و نتايج اين همه ـ قابل تشخيص نيست.
پرداختن به اين مقوله ، البتّه خارج از حوصله ی اين چند سطر است. امّا فقط
به عنوان نمونه يی از نمونه های فراوان، می توان يک پرسش عينی و ملموس (و
نه ذهنی) را در برابر کسانی قرار داد که با شانه يی بالا انداختن و گفتن
«همه شان سر و ته يک کرباسند» خودشان را از مشکل تجزیه و تحليل، و دردسر
های آن آزاد می کنند:
ـ چرا کثيف ترين جنگ طلبان آمريکايی و اسراييلی (کسانی که در تب و تاب به
آتش کشيدن سراسر جهان می سوزند) تمام نيروی خود را به کار می برند تا
اوباما از مک کين شکست بخورد؟ و به عبارت بهتر: تا مک کين بر اوباما پيروز
شود.
در هفته يی که گذشت، در دو مقاله، دو تن از روزنامه نگاران سرشناس فرانسوی،
سيلون سيپل از لوموند، و ونسن جوور از «نوول ابزرواتور» ٭ نگرانی های خود
را بابت نحوستی که می تواند از ناحيه ی ملايان حاکم بر ايران، دامان باراک
اوباما را بگيرد ابراز داشتند.
سيلون سيپل و ونسن جوور، هر دو فعلاً در آمريکا هستند، و در همانجا مسائل
مربوط به انتخابات رياست جمهوری آمريکا را پی گيری می کنند. مقاله ی سيلون
سيپل در شماره ی چهارشنبه ۲۲ اکتبر لوموند منتشر شده است؛ و مقاله ی ونسن
جوور را نوول ابزرواتور در پنجشنبه ۲۳ اکتبر، در سايت خبررسانی دائمی خود
قرار داده است.
علی لاريجانی، رييس مجلس ملايان ـ و «طرف ايرانی» پيشين مذاکرات مربوط به
بحران اتمی ساخته و پرداخته ی موساد، کاخ سفيد، ولی فقيه معمم سواره در
داخل، و ولی فقيه مکلّای پياده در خارج ـ نظر ملاطفتی به اوبامای بيچاره
انداخته است و گفته است آنچه را گفته است:
ـ ايران، به انتخاب شدن اوباما بيشتر علاقمند است. چون اوباما نرم تر و
منطق گرا تر است.
و به قول ونسن جوور: «عجب کادويی!».
کمپين انتخاباتی مک کين هم بی درنگ، با سرعتی مضاعف، و با عجله، و بدون
هدرکردن وقت برای تشريفات، يک کنفرانس تلفنی با ژورناليست ها تشکيل داده
است. عنوان کنفرانس چيست؟:
«تروريست ها آرزو دارند که در سال ۲۰۰۹ چه کسی را در کاخ سفيد ببينند؟»
ايجاد وحشت در مردم، و بعد هم بهره برداری از آن، شيوه ی شناخته شده ی
موجوداتی از نوع جرج بوش و مک کين است. ٭٭ و حالا برای آن ها چه هديه يی
بهتر از اين؟
البته «واشنگتن پست»، تقريباً بلافاصله، اين نظر يک سايت القاعده را منتشر
کرد که خوب است مک کين انتخاب شود؛ چون او سياست شکست خورده ی جرج بوش را
پی خواهد گرفت.
اما «پزشکان امور حزبی» جمهوری خواهان هم فوراً «پادزهر» را بر بدن جامعه ی
آمريکا تزريق کردند:
ـ سايت مزبور، سخنگوی رسمی القاعده نيست؛ در حالی که علی لاريجانی از
مقامات بلندپايه ی ايران است!
و کاش، همه ی مشکل، در همين يک مورد، خلاصه می شد. ولی چنين نيست. مشکل
ديگری هم در کار است. مشکلی که به قول سيلون سيپل، در آخرين ايّام باقی
مانده تا چهارم نوامبر، و در حالی که بحران اقتصادی اخير جهانی، بحث و جدال
های دو کانديدا را به خود اختصاص داده بود، ناگهان دوباره نام ايران را
عَلم کرده است.
ماجرا از اين قرار است که آمريکا در حال بستن قراردادی عمدتاً نظامی با
دولت عراق است به نام SOFA که به وضعيت آينده ی ادامه ی حضور نيرو های
آمريکا در عراق پس از ۳۱ دسامبر (تاريخ رسمی انقضای «مأموريت» محول شده به
آمريکا در عراق توسط سازمان ملل متحد) بر می گردد. قراردادی که قرار است
ميان برده دار و برده بسته شود، و ميزان عادلانه بودن آن پيشاپيش مشخّص
است.
دولت آمريکا می گويد که رژيم ايران در روند امضای اين قرارداد، کارشکنی می
کند. درياسالار مايکل مولن، رييس ستاد مشترک ارتش آمريکا تهديد کرده است که
اگر دولت عراق بخواهد بر سر اين قرارداد با آمريکا چانه زنی هايی کند و
الّا ها و اگر ها و مگر هايی در ميان بياورد، و قرارداد را درست به همين
صورتی که هست امضاء نکند، «خودش را در معرض خسارت های عمده قرار خواهد
داد.».
وزير دفاع آمريکا هم، از «عواقب دراماتيک» سرپيچی های دولت عراق، سخن می
گويد. و حتّی يک مقام رسمی عاليرتبه ی آمريکايی، بدون فاش کردن نام خود،
تصريح کرده است که بدون امضای چنين قراردادی، آمريکا در حفاظت از جان
بالاترين مقامات عراقی دچار مشکل خواهد شد. يعنی به زبان ساده و صريح: آن
ها را خواهد کشت!
ونسن جوور، می نويسد که موضع اوباما مبنی بر «گفتگوی مستقيم و بدون پيش شرط
با ايران»، مورد حمايت طيف وسيعی از کارشناسان، و همچنين تعداد زيادی از
وزرای سابق امور خارجه ی آمريکا قرار گرفته است. هم در ميان دموکرات ها؛ و
هم در ميان جمهوری خواهان.
او به مقاله ی «راجر کوهن» سرمقاله نويس نيويورک تايمز در شماره ی پنجشنبه
۲۳ اکتبر اين نشريّه اشاره می کند، و اين که «راجر کوهن، به صورتی کاملاً
روشن توضيح می دهد که چرا يک ديپلماسی فعال، تنها راه حل خروج از بحران
است.». و نيز اين که همين راجر کوهن اعلام می کند که حتّی نيکولاس برنز،
معاون سابق کاندوليزا رايس هم به اردوگاه مدافعان «يک چانه زنی بزرگ با
ايران» پيوسته است.
ونسن جوور امّا در همين حال، ترديد خود را نسبت به رفتار آمریکايیان، به
خصوص طبقه ی متوسط آمريکا، پنهان نمی کند و می پرسد:
ـ مجموعه ی قضايای جديد آيا می تواند سدّی در برابر امواج بزرگ حمايت از
اوباما که به نظر می رسد تمام آمريکا را فرا گرفته باشند ايجاد کند؟
و خود، با پرسشی ديگر، به خود پاسخ می دهد:
ـ هرچند احتمال وقوع چنين امری ضعيف است، امّا چه کسی می داند که چه پيش
خواهد آمد؟
پانويس ها:
٭ سيلون سيپل، یکی از سردبيران روزنامه ی
لوموند است. با تحصیلات عاليه در زمينه های متعدّدی چون جامعه شناسی، تاريخ
معاصر، و روابط بين المللی. «جامعه ی اسراييل، در بن بست» از کتاب های
معروف اوست.
٭ ونسن جوور، در شمار سرشناس ترين روزنامه
نگاران فرانسوی است که سال هاست با نشريه ی پرآوازه ی «نوول اُبزرواتور»
فرانسه به عنوان «گزارشگر بزرگ» کار می کند.
اصطلاح «گزارشگر بزرگ» يا grand reporter در فرانسه معمولاً به بخشی از
روزنامه نگاران حرفه يی و کارآزموده يی گفته می شود که حوزه ی فعاليّتشان
به طور عمده، امور مهم جاری در صحنه ی بين المللی و نقاط پرآشوب و پرتنش
جهان است.
ترجمه ی ديگری از او ، به همين قلم:
«و اگر اسراييل واقعاً به ايران حمله کند... زمزمه ها دوباره اوج گرفته
اند. قوی تر از هميشه.»:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar07/v-jauvert-agar.html
٭٭
يک نمونه ی تازه از اين دست:
در فاصله ی فقط دو هفته، بيست و هشت ميليون خانواده ی آمريکايی، به صورت
مجانی دی وی دی فيلم «دغدغه ی بی پايان: اسلام راديکال در نبرد با غرب» را
در خانه هايشان دريافت کرده اند.
اين بيست و هشت ميليون خانواده، در ايالاتی از آمريکا زندگی می کنند که در
آن ها نتايج انتخابات رياست جمهوری، از بقيه ی ايالات، نامشخص تر و غير
مطمئن تراست. مخصوصاً اوهايو، ميشيگان، فلوريدا، کلورادو، کارولينای شمالی،
پنسيلوانيا، و ميسوری. هدف، اين است که مردم اين ايالات را قانع کنند که به
مک کين رأی دهند.
مخارج اين «عمليات» تبليغاتی، بيش از پنجاه ميليون دلار ارزيابی می شود که
حاخام بزرگ، «افرايم شُر» آن را تأمين کرده است.
اين فيلم در سال ۲۰۰۶ به وسيله ی يک مدرسه ی آموزش بنيادگرايی يهودی به نام
Aish HaTorah تهيه شده است. اين مرکز ارتجاع مذهبی و نژادی، به صورتی کلان
توسط دولت اسراييل تغذيه ی مالی می شود؛ و يک مؤسسه ی تبليغات و روابط
عمومی هم به صورت جداگانه تأسيس کرده است که يکی از تازه ترين شاهکار هايش
برپا کردن تظاهرات عليه جيمی کارتر است به «جرم» آن که با فلسطينيان ابراز
همدردی کرده است و گفته است سياست اسراييل در برابر مردم فلسطين، سياست
آپارتايد است:
«اگر به مک کين رأی ندهيد، لولوخورخوره های مسلمان می خورندتان!»:
http://www.ghoghnoos.org/khabar/khabar08/mccain-dvd.html